'مست عشق' و دعوای فقیه و صوفی

'مست عشق' و دعوای فقیه و صوفی
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.
کارشناس ارشد مشتاق الحلو

چندی پیش، خبر ساخت فيلمی به نام "مست عشق" درباره دیدار و آشنایی مولانا و شمس تبریزی و زندگی مولانا در قونيه در رسانه ها منتشر شد. اعلام ساخت این فیلم که به کارگردانی حسن فتحی و سرمایه گذاری یک شرکت خصوصی ترکیه ای تهیه می شود، واکنشهای زیادی را به دنبال داشت. صرف نظر از دعواهایی که بر سر تصاحب مولانا صورت می گیرد و همچنین حاشیه هایی از قبیل احتمال ایفای نقش مولانا توسط یک بازیگر ترک، جمعی از طلبه ها، در نامه ای به آیت‌ الله مکارم شیرازی و نوری همدانی، ضمن بیان "عقاید پلید شمس تبریزی" و درخواست جلوگیری از ساخت فیلم، از اين دو مرجع تقلید خواستند موضع خود را در اين خصوص اعلام کنند. مكارم در پاسخ آنها نوشت: با توجه به اینکه این کار سبب ترویج فرقه ضاله صوفیه می ‌شود، ساخت آن شرعاً جایز نیست و باید از آن خودداری کرد. نوری همدانی نیز گفت: طبق گفته حضرت صادق، فرقه صوفیه دشمنان ما هستند و ترویج آن به هر شکلی باشد، جایز نیست و حرام است.

در اینجا به طور خلاصه، به حواشی این فتوی و دعوای فقیه و صوفی می پردازیم، سپس رویکرد جمهوری اسلامی ایران را نسبت به عرفان، تصوف و مولانا بررسی می کنیم:

نحوه صدور فتوی

هنگامی که یک مرجع، مسأله ای را خیلی مهم تشخیص دهد، در مورد آن فتوی صادر می کند. گاهی هم که صلاح نمی داند مسأله در سطح جامعه مطرح شود، حتی اگر از او پرسیده شود، پاسخ نمی دهد. اما چنانچه بخواهد فتوی بدهد و در عین حال موضوع را غیر مهم جلوه بدهد، آن را در قالب پاسخ به یک پرسش بیان می کند.

رابطه تصوّف و عرفان

در حقیقت تلاشهای زیادی برای بیان تفاوت میان تصوف و عرفان صورت گرفته است. برخی تصوف را گسترده تر از عرفان و گروهی عرفان را گسترده تر از تصوف، و عده ای دیگر بالاترین درجات تصوف را عرفان قلمداد کرده اند. با این حال، این دو با هم تفاوت چندانی ندارند. البته اصطلاح عرفان، پس از اصطلاح تصوف و بیشتر در میان شیعیان و به ویژه در ایران در قرون متأخر به کار رفت. یکی از مهمترین دلایل به کار بردن این اصطلاح جدید، تخریب شدید چهره تصوف توسط فقها، و ازین مهمتر روایات منسوب به اهل بیت در ذم تصوف و صوفیان است. در واقع برخی از صوفیان در پناه تغییر نام توانستند به زندگی خود ادامه دهند.

رویکرد صوفیگری و رویکرد فقهی

فقها راه رسیدن به خدا را شریعت می دانند، یعنی عمل به احکام "واجب و حرام". بر این اساس هر فقیه پیرو دین و مذهبی می باشد و بر اساس روش مورد اتفاق در آن مذهب، احکام را برای پیروان بیان می کند. اما صوفیان، طریقت را راه رسیدن به خدا تلقی می کنند، یعنی ریاضت کشیدن، خودسازی و ساختن بعد روحی و معنوی انسان. به این دلیل، تصوف فراتر از مذاهب و ادیان است. صوفیان شریعت را پوسته و ظاهر دین می دانند که تنها به درد جاهلان می خورد. در مقابل، فقها، صوفیان را به دلیل عدم پایبندی به احکام، منحرف و خارج از دین و بسیاری از عقاید آنها را شرک و کفر می دانند، به این دلیل فقیه می تواند به قتل صوفی فتوی بدهد. ولی صوفی نمی تواند دست به خون فقیه برد چون او را جاهل می داند. در طول تاریخ اسلام، غلبه بیشتر با فقها بود. چند تن از صوفیان معروف به فتوای فقیهان جان خود را از دست دادند، مانند حسین بن منصور حلاج (٨٥٨-٩٢٢م)، عین القضات همدانی (١٠٩٨-١١٣١م) و شهاب الدین سهروردی (١١٥٤-١١٩١م).

جمهوری اسلامی، عرفان و مولانا

در ایران پیش از انقلاب، نگاه به تصوف و فلسفه از طرف فقها بر همین منوال بود. اما پس از پیروزی آن، قدرت سیاسی این امکان را به خمینی داد تا این واقعیت را کمی تغییر دهد. با این حال، او نتوانست به طور کامل دیدگاه های خود را بر فقهای حوزه تحمیل کند. به عنوان مثال، او که پس از پیروزی انقلاب و در نیمه سال ١٣٥٨ درس تفسیر سوره حمد را از شبکه یک تلویزیون آغاز کرد، پس از پنج درس و در نتیجه اعتراضاتی که از طرف برخی فقهای قم نسبت به تفسیر عرفانی قرآن ایراد شد، مجبور گردید درس خود را تعطیل کند١.

چند ماه پیش از مرگش هم، پیام مفصلی خطاب به حوزه منتشر ساخت. او در این پیام که به "منشور روحانیت" معروف است، می گوید: "ياد گرفتن زبان خارجى، كفر و فلسفه و عرفان، گناه و شرك به شمار مى ‏رفت. در مدرسه فيضيه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفى از كوزه ‏اى آب نوشيد، كوزه را آب كشيدند، چراكه من فلسفه مى‏ گفتم. ترديدى ندارم اگر همين روند ادامه مى ‏يافت، وضع روحانيت و حوزه ‏ها، وضع كليساهاى قرون وسطى مى‏ شد كه خداوند بر مسلمين و روحانيت منت نهاد و كيان و مجد واقعى حوزه ‏ها را حفظ نمود"٢ . این پیام نگرانی خمینی را از دچار شدن حوزه به سرنوشت کلیساهای قرون وسطی در صورت حذف فلسفه و عرفان نشان می دهد. او در مواردی دیگر هم به این رویکرد و تفکر اعتراض می کند. در نامه ای به عروس خود، از کسانی که از روی جهل و نادانی با مفاهیم عرفانی و فلسفی از قبیل "وحدت الوجود" مخالفت می کنند، شکایت کرده و می گوید: "واقعيت دردناكى كه من خود قصه ‏هايى را ديده يا شنيده ‏ام كه در زمان ما بوده است"٣.  این در حالی است که مکارم شیرازی اعتقاد به برخی از معانی وحدت وجود را موجب خروج از اسلام و كفر می داند٤.

خمینی اگرچه تحت فشار فقهای حوزه، برنامه هفتگی شرح مثنوی را که توسط عبدالکریم سروش در تلویزیون پخش می شد، تعطیل کرد، اما در عین حال به سروش خبر داد که این جلسات را در جاهای دیگری ادامه دهد٥. فقهای قم معتقد بودند که صلاح نیست در تلویزیون جمهوری اسلامی درباره فردی سنی مذهب و صوفی مسلک سخن گفته و پخش شود. با این حال، این عملکرد خمینی و انتشار مجموعه اشعار عرفانی منتسب به او، فضای جامعه را نسبت به عرفان دگرگون ساخت.

خامنه ای نیز در اظهاراتی در شهریور ۱۳۸۷، دیدگاه خود را درباره مثنوی مولانا ابراز کرد و گفت که نظر او مطابق است با گفته مولانا که در مقدمه کتاب، آن را "اصول اصول اصول ‌الدین" می خواند.

اگرچه موضع مکارم شیرازی و نوری همدانی در خصوص مولانا تازگی ندارد و آنها به همراه لطف الله صافی گلپایگانی در سال ۲۰۰۷ كه سازمان یونسکو، آن را به نام مولانا نامگذاری کرده بود، با برگزاری مراسم بزرگداشت وی مخالفت کردند، اما ظاهرا با گذشت زمان و تضعیف حضور معنوی خمینی در جامعه ایران، آنها در تلاشند تا از طریق اتخاذ چنین مواضعی، فقها را به جایگاه اول خود برگردانند و عرفان را از صحنه خارج سازند. ولی بعید است تلاش آنها به نتیجه برسد، زیرا با وجود سلطه دینی و سیاسی آنها، جامعه و به ویژه جوانان کاملا به سمت دیگری حرکت می کنند.

به عنوان نمونه، مراجعه به آمار نشر کتاب نشان می دهد "ملت عشق" اثر رمان نویس ترک، الیف شفق که بر اساس داستان مولانا و شمس نوشته شده، طی شش سال اخیر –با وجود اینکه نسخه دیجیتال آن به طور رایگان در دسترس همگان می باشد- به حدی مورد استقبال خوانندگان ایرانی قرار گرفته است که بیش از صد بار توسط حدود بیست ناشر با تیراژ بالای نیم میلیون نسخه به فروش رفت. در حالی که برخی مراجع تقلید حکومتی، از جمله خود دو مرجع مذکور برخی از کتابهای خود را با تیراژ ٢٠٠-٣٠٠ نسخه به چاپ می رسانند و چون به فروش نمی رود، رایگان توزیع می کنند.

مسلما این رویکرد جامعه نشان از آن دارد که جریان فقهی نتوانسته است به پرسشهای وجودی و عطش روحی و نیاز تعالی طلبی جامعه پاسخ دهد. به این دلیل، مردم در تکاپوی یافتن جایگزینی برای خود هستند. تباین میان متصدیان امور دینی و سیاسی و اجتماعی از یک طرف و جامعه و جوانان از طرف دیگر، زنگ خطری است که اگر همچنان جدی گرفته نشود، آسیبهای زیادی را برای جامعه در پی خواهد داشت.


 ١. جلوگیری از پخش تفسیر امام خمینی (ره) در تلویزیون، خبر آنلاین، ١٤ خرداد ١٣٩٦، لینک:
 https://www.khabaronline.ir/news/672858 
و: تفسیر سوره حمد امام خمینی در اوایل انقلاب چگونه متوقف می شود، خبرگزاری تسنیم، ١٧ آذر ١٣٩١، لینک: 
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1391/09/17/999 
٢ . خمينى، روح‏الله، صحيفه امام، ٢٢جلد، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ پنجم، ١٣٩٨ش، ج‏٢١، ص٢٧٩.
٣ . خمينى، روح‏الله، صحيفه امام، ٢٢جلد، تهران: موسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، چاپ پنجم، ١٣٩٨ش، ج‏١٨، ص٤٥٣.
٤ . فتاوای آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله) در مورد قائلین به وحدت وجود، تابناک، ۱۴ آذر ١٣٩٧، لینک:
https://www.tabnak.ir/fa/news/857554 
همچنین: 
https://makarem.ir/main.aspx?lid=0&typeinfo=1&catid=68597&pageindex=0&mid=411687   
٥ . واکنش عبدالکریم سروش به فتوای دو فقیه درباره فیلم مولانا، ایندپیندنت فارسی، ١١ مهر ١٣٩٨، لینک:
 https://www.independentpersian.com/node/23161

مقالات دیگر