تصمیم ایران برای غنی سازی اورانیوم و پیامدهای آن

تصمیم ایران برای غنی سازی اورانیوم و پیامدهای آن
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.


اظهارات حسن روحانی روز دوازدهم تیرماه، مبنی بر آغاز دوباره فعالیتهای هسته ای ایران، آخرین حلقه تنش میان ایران و امریکاست که در یک سال اخیر روز به روز در حال افزایش بوده است.

روحانی با تأکید بر اینکه در یک سال اخیر کشورهای اروپایی تعهدات قانونی و مالی خود در چهارچوب برجام را به جای نیاورده اند، اظهار داشت که کشورش فعالیتهای هسته ایش از جمله غنی سازی نامحدود اورانیوم و کار تولید پلاتینیوم را از نو آغاز خواهد کرد. جواد ظریف نیز در اظهارات مختلف خود بیان داشت که در صورتی که کشورهای اروپایی تعهدات خود در توافق هسته ای را به جای آورند و یا اینکه ایالات متحده به برجام باز گردد، ایران نیز می تواند دوباره فعالیتهای مزبور را متوقف کند. محمد علوی، وزیر اطلاعات ایران نیز اظهارات مشابهی داشت.

در واقع بعد از آنکه دولت ترامپ در سال گذشته به صورت یکجانبه از برجام خارج شد و کشورهای اروپایی به عنوان مهمترین شریک تجاری امریکا در عمل همگام با دولت ترامپ حرکت کردند، ایران عنوان کرده بود که به اتخاذ برخی تدابیر دست خواهد زد. روحانی در اظهارات خود در اردیبهشت ماه نیز تأکید کرده بود که ایران دو ماه بعد، فعالیتهای مزبور را از نو آغاز خواهد کرد. ناکارآمدی سازوکار اینستکس از همان ابتدا، و به ویژه مطرح شدن این موضوع که سازوکار مذکور تنها محدود به 4-5 میلیون دلار بودجه و شامل اقلامی خواهد بود که خارج از محدوده تحریمهای امریکا قرار دارند، باعث شد تا صبر و تحمل ایران به پایان برسد. چراکه تهران در یک سال اخیر عنوان می کرد که فروش نفت برایش خط قرمز است و در این خصوص، خواستار گرفتن تضمین بود. با از میان برداشته شدن معافیتهای موقت برای مشتریان عمده ایران، فروش نفت که قبل از تحریمها روزانه دو و نیم میلیون بشکه بود، در حال حاضر به روزانه ۳۰۰-۴۰۰ هزار بشکه رسیده که این وضعیت باعث به صدا در آمدن زنگهای خطر برای اقتصاد این کشور گشته است.

آغاز فعالیتهای هسته ای معادلات را تغییر خواهد داد

دولت ترامپ از همان ابتدای خروج از برجام به انحای مختلف این موضوع را مطرح کرده که هدفش در ایران نه تغییر رژیم، بلکه دست یافتن به یک توافق هسته ای مناسب است و علیرغم تحریمهای شدید تأکید کرده که بدون پیش شرط، آماده مذاکره با ایران است. در ادامه همان سیاست، امریکا در مقابل استراتژی ایران مبنی بر افزایش تنش در طی دو ماه اخیر، پاسخی از همان نوع نداده و حتی ترامپ از اینکه سیستم دفاع موشکی ایران در اثنای سرنگونی پهباد امریکایی، هواپیمای سرنشین دار حاضر در منطقه را مورد هدف قرار نداده، از ایرانی ها تشکر کرده است. تلاش برای کاهش تنش فزاینده تنها محدود به امریکا نماند و امارات متحده عربی نیز این موضوع را مطرح کرد که سندی دال بر دست داشتن ایران در حمله به تانکرهای نفتکش در بندر فجیره وجود ندارد.

تلاشهای امریکا و هم پیمانان منطقه ای اش برای کاهش تنش با ایران از انگیزه های قابل درکی ناشی می شوند. زیرا تحریمهای شدید دولت ترامپ باعث تخریبهای ساختاری در اقتصاد ایران می شود و این وضعیت از همین آغاز باعث وارد آمدن فشار بر گروه های نیابتی ایران در منطقه گردیده است. از سوی دیگر، در صورت رخ دادن یک درگیری نظامی فراگیر، هم پیمانان امریکا به مانند اسرائیل و در رأس آنها امیرنشینهای خلیج در برابر ظرفیت نظامی ایران دارای موقعیتی بسیار شکننده هستند. به عبارت دیگر، هزینه های مالی و انسانی جنگی محتمل با ایران، به غیر از امریکا، برای هیچ نیرویی قابل تحمل نیست. از اینرو تصور می شد مناسبترین راه، آن باشد که ایرانِ کلافه شده از فشارهای اقتصادی وحتی دچار اعتراضات خیابانی شده را به پای میز مذاکره بکشانند و در خصوص حساسترین ابزارهای دفاعی کشور و در رأس آنها موشکهای بالستیک و نیروهای شبه نظامی، از این کشور امتیاز بگیرند.

با تحقق تهدیدات روحانی، این استراتژی اعتبار خود را تا حد زیادی از دست خواهد داد. قبل از هر چیز هم زمان با آغاز دوباره فعالیتهای هسته ای، اروپا خواهد توانست به شکلی کامل در مقابل ایران بایستد و ما شاهد کاهش حمایت سیاسی کشورهایی همچون روسیه و چین از ایران خواهیم بود. زیرا همانطور که پوتین، رئیس جمهوری روسیه، نیز اظهار داشته، بعد از آنکه ایران فعالیتهای مزبور را آغاز کند، هیچ کس به یاد نخواهد آورد که اول کسی که توافق را نقض کرده، ایالات متحده بوده است. به احتمال قوی، بسیاری از کشورها و نهادهای بین المللی ایران را به دادن امتیاز و بازگشت به برجام فراخواهند خواند. برتری اخلاقی و گفتمانی که ایران در حال حاضر صاحب آن است، به تدریج از آنِ طرف مقابل خواهد گشت. همچنین فراخوان مداخلات نظامی محدود برعلیه ایران بیشتر خواهد شد و شدت تنش بیش از پیش افزایش خواهد یافت. آغاز فعالیتهای غنی سازی و خروج عملی از برجام از سوی تهران را به رغم این تحولات منفی احتمالی برای ایران، چگونه می توان ارزیابی کرد؟

تفاوتهای موجود میان رویکرد ترامپ و اوباما نسبت به ایران

دولت اوباما در اثنای تحریمهایی که برعلیه ایران وضع کرد، جنبه های ضعیف اقتصاد ایران را آشکار ساخت. همچنین موضوع افشای اطلاعاتی مهم درباره روشهایی که برخی اشخاص برای دور زدن تحریمهای اعمالی برعلیه ایران به کار گرفته بودند، در اثنای محاکمه آنها در امریکا، در مطبوعات ایران انعکاس یافت. از اینرو تحریمهای ترامپ با اینکه بر خلاف اوباما، تک بعدی بودند، اما بسیار مؤثرتر واقع شدند و موجب مسدود شدن شاهرگهای اقتصاد ایران گشتند. تفاوت مهم دیگر این دوره با آن دوره این است که ایران به سبب عدم انجام فعالیتهای هسته ای، توانایی اعمال فشار بر رقیب خود را ندارد. به عبارت دیگر، تحریمهای وضع شده در دوره اوباما با آنکه ایران را اذیت می کرد، اما از سویی ایران نیز به طور مداوم ظرفیت غنی سازی اورانیوم خود را افزایش داده و فاصله میان خود و سلاح هسته ای را بسیار کم کرده بود. به همین دلیل، این امر که هر دو کشور دارای ابزارهای بازدارنده بودند، امکان حصول یک توافق را مهیا ساخت. اگر آن توافق انجام نمی شد، محتملاً شاهد نمونه ای مشابه کره شمالی می بودیم. در چنین وضعیتی ممکن بود ایران به کشوری تبدیل شود که اگرچه آزمایشهای مرتبط با سلاح هسته ای را انجام می دهد، اما در  عین حال در برآوردن حتی نیازهای اولیه اقتصادی خود دچار مشکل است.

امروزه و با توجه به موقعیت پیش آمده، احتمال رخ دادن سناریوی مشابهی وجود دارد. فشارهای اقتصادی و سیاسی برعلیه ایران افزایش خواهند یافت، اما ایران در مقابل به مانند دوره ای که تحت تحریمهای اقتصادی قرار داشت، بیکار نخواهد نشست. جمهوری اسلامی به ویژه با فواصل زمانی مشخص، دستاوردهای هسته ایش را به اطلاع افکار عمومی خواهد رساند و بدین ترتیب فشار بر جامعه بین المللی و دولت ترامپ را افزایش خواهد داد. تنها راهی که ترامپ می تواند به وسیله آن، این چرخه را از کار بیندازد، حمله به تأسیسات هسته ای ایران است. در دوره اوباما با حملاتی که ترتیب داده شد، بسیاری از سانتریفوژهای ایران از کار افتادند و فعالیتها دچار تأخیر مشخصی گشتند. با این همه، گمان می رود که ایران در خصوص حملات سایبری در حال حاضر دارای تجربه بیشتری است و تدابیر لازم را هم اندیشیده است. در چنین وضعیتی، تنها راه باقیمانده، حمله ای فیزیکی است که این نیز پرریسک ترین گزینه برای طرفین است.

ایالات متحده تلاش خواهد کرد تا افکار عمومی خود را شکل دهد

معلوم است که برخی افرادِ گروه نزدیک به ترامپ و در رأس آنها جان بولتون، مشاور امنیت ملی، از گزینه نظامی بر علیه ایران حمایت می کنند؛ اما پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی به دلیل هزینه های احتمالی طرفدار چنین عملیاتی نیستند. چنانکه هنگامی که در دوره جورج دبلیو بوش چنین سناریوهایی مطرح شدند، ۱۶ سازمان اطلاعاتی کشور در سال ۱۳۸۶ با نوشتن نامه ای مشترک، خطرات عملیات مورد بحث را متذکر شدند. از سوی دیگر، با مخالفت بخشهایی که آشنایی کافی با منطقه دارند و همچنین رویکرد ترامپ مبنی بر عدم تمایل به درگیری نظامی قبل از انتخابات، در یک سال گذشته، گزینه نظامی به طور جدی مطرح نشده است. حتی بعد از حمله به پهباد امریکایی نیز ترامپ اعلام کرد که ابتدا فرمان حمله را صادر کرده، اما بعداً به دلیل تلفات انسانی آن را لغو کرده است.

همچنین می توان گفت که اظهارات ترامپ قبل از تصمیم اخیر ایران مبنی بر اینکه «ایران با آتش بازی می کند»، و یا «جنگ طولانی نخواهد بود» و «نیازی به استراتژی خروج ندارم»، و نیز هشدار شدید اللحن او به روحانی بعد از اظهارات اخیرش، نشان دهنده لبریز شدن کاسه صبر رئیس جمهوری امریکاست. در چنین وضعیتی، احتمال دارد که ترامپ پیشنهاد افراد تأثیرگذار پیرامونش مبنی بر حمله محدود به برخی تأسیسات را قبول کند. اما برای اجرای چنین سناریویی، لازم است تا هشدارها و تهدیدهای مبنی بر خروج ایران از برجام در افکار عمومی بین المللی و امریکا بیش از پیش مطرح و بدین ترتیب حمایت افکار عمومی حاصل گردد. چراکه ترامپ در آستانه انتخابات پیش رو بیش از هر چیز نیاز دارد تا رأی دهندگان را قانع سازد که چاره ای جز حمله باقی نمانده است. به همین دلیل، تعجب برانگیز نخواهد بود اگر در روزهای آتی در رسانه های بین المللی و امریکا به طور مستمر شاهد اخبار و تفاسیری باشیم که ایران را مورد اتهام قرار می دهند و عنوان می دارند که ایران با خروج تدریجی از برجام، به دنبال دستیابی به بمب اتمی است.


این مقاله نخستین بار در تاریخ ۵ ژوئیه ۲۰۱۹ در آژانس خبری آناتولی منتشر شده است:

https://www.aa.com.tr/tr/analiz/iran-in-uranyum-zenginlestirme-karari-ve-muhtemel-sonuclari/1523960

مقالات دیگر