سید علی الامین؛ از برجسته ترین روحانیون میانه رو شیعه

سید علی الامین؛ از برجسته ترین روحانیون میانه رو شیعه
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.
کارشناس ارشد مشتاق الحلو

سيد على الامين، از برجسته ترین روحانیون شيعه منتقد حزب الله و دخالت آن در جنگ سوریه است۱ . او در سال ۱۹۵۲ م در جنوب لبنان به دنیا آمد، تحصیلات دینی را در شهر نجف نزد آیت الله خویی و محمدباقر صدر گذراند و به درجه اجتهاد نایل آمد. این روحانی سرشناس، علاوه بر عضویت در مجمع حكماى مسلمانان، از فعالان عرصه تقريب ميان اديان و مذاهب به شمار می آید. الامین در زمینه های علمی و سیاسی دیدگاه های روشنگرانه منحصر به فردی دارد. او نه تنها مسلمانان بلکه تمامی انسانها را به اعتدال، میانه روی و کنار گذاشتن فرهنگ تعصب و افراطی گری و درک متقابل و همزیستی مسالمت آمیز فرا می خواند. گروه شیعه شناسی "ایرام" جهت آشنایی با تفکرات این عالم برجسته با وی به گفتگو نشست تا نظراتش را در این زمینه جویا شود. متن کامل گفتگو با وی به شرح زیر است:

اگرچه نژاد، رنگ و زبان ملاک تمایز میان انسانها در شریعت اسلامی نیست، اما جنسیّت، دین و مذهب در اسلام می تواند به تمایز میان انسانها بینجامد. با لحاظ این عوامل، "اتحاد انسانیت" چگونه ممکن می شود؟

پروژه «اتحاد انسانیت» بر پیوند انسانها مبتنی بر مشترکات انسانی به دور از تعلقات نژادی، دینی و ملّی و... بوده و انسانها را به گفتگو، همنشینی، تفاهم و همزیستی مسالمت آمیز و دوری از تبعیض و فرقه گرایی فرا می خواند. نقطه تلاقی این پروژه با شریعت اسلامی در نفی تبعیض بر مبنای نژاد، رنگ و تعلقات دینی و... قرار دارد. در اسلام مانعی در شکل گیری اتحاد مبتنی بر اصول برابری انسانها با وجود تفاوت جنسیت و دین و مذهب وجود ندارد.

رابطه میان مذاهب اسلامی را -اهل سنّت و شیعه- در روزگار کنونی چگونه می بینید؟ دلیل شرایط فعلی از نظر شما چیست و بهترین راهکار را در چه می دانید؟

علت اصلی ظهور فرقه گرایی در جوامع اسلامی، رقابت بر سر قدرت و نفوذ در بین احزاب دینی و گروه های سیاسی در داخل و تقابل بین کشورهای حامی آنها در خارج است. نبود روابط معمول و عادی در میان کشورهای عربی و اسلامی در منطقه بر شدت این تقابلات افزوده است. قرنهاست که شیعه و سنّی در این منطقه برادرانه با هم زندگی می کنند و تا روز قیامت نیز این همزیستی، ادامه خواهد داشت. البته به تبع اختلاف علمای مذاهب در اجتهادات علمی و یک سری قضایای تاریخی و دینی میان مذاهب اسلامی، اختلاف نظر وجود داشته، اما این اختلافها بر روابط دینی و ملِّی که آنها را کنار هم نگه می دارد، اثری نداشته است؛ زیرا مناقشاتی که احزاب بر سر قدرت و حکومت به نام دین و مذهب در روزگار کنونی برانگیخته اند، در میان آنان وجود نداشته است.

گفتمان نفرت رایج در میان برخی شخصیتهای دینی و مذهبی را چطور می بینید؟

کسی که گفتمان نفرت را در بین مردم پراکنده می سازد، -به تعبیر قرآنی- مفسد فی الارض و از کسانی است که فتنه را بر می انگیزاند و «فتنه از قتل بدتر است». این گفتمان راه را بر افراطی گری و تروریسم هموار می کند. لذا از دولتهایی که با تروریسم مبارزه می کنند، خواسته ایم که قانونی بین المللی علیه کسانی که گفتمان نفرت را ترویج می دهند، وضع کنند.

بهترین راه مبارزه با افراطی گری و تکفیر و تروریسم چیست؟

مقابله با این بلاها، وظیفه تمامی اهل علم و اندیشمندان است و آنان بایستی از ورود به جهت گیری های حزبی که طرفدارانشان را به سمت تعصب در اندیشه های حزبی می کشانند، دوری گزینند. با این حال مسئولیت اصلی مقابله با فرقه گرایی بر دوش حاکمان و متولیان امر در کشورهای عربی و اسلامی است و آنان باید اصول شهروندی را که مبتنی بر عدالت و برابری میان شهروندان است، تثبیت نموده و از موارد ذیل پشتیبانی کنند:

الف- حمایت از کسانی که مشی دینی میانه دارند.

ب- ایجاد مؤسساتی که بستر لازم برای پژوهشهای دینی مشترک میان افراد از فرقه های مختلف را فراهم می آورد.

ج- نظام بخشی به رفتار دینی و به روز رسانی شیوه ها و رویکردهای آموزشی در مؤسسات و مدارس.

د- تألیف کتب دینی یکسان برای دانش آموزان مدارس آکادمیک. محتوای این کتابها، مشترکات دینی و فضایل انسانی خواهد بود. بیان ویژگی های خاص هر کدام از مذاهب و ادیان، مسئولیت مساجد، کلیسا و عبادتگاه های خاص ادیان و مذاهب خواهد بود.
هـ- استفاده از رسانه ها و شبکه های ماهواره ای که اندیشه میانه روی و اعتدال را در جوامع محلی و در سطح جهانی گسترش می دهند.

نظر شما در مورد سبّ و یا لعن شماری از اصحاب پیامبر (ص) با این توجیه که دشمنان اهل بیت بوده اند، چیست؟

لعن و توهین، از اصول مذهبی هیچ کدام از مذاهب اسلامی نیست. اگر در بین برخی از اهالی یک مذهب این باور وجود داشته باشد، بیانگر رویکرد کلّی در آن فرقه و یا مذهب نیست و صرفاً بیانگر سلوک شخصی صاحبان آن و به دور از اخلاق اسلامی است. چنانچه در اخلاقیات اسلامی آمده است: «مسلمان کسی است که مردم از زبان و دست او در امان باشند» و «مؤمن اهل لعن و طعن و فحاشی و سخنان زشت نیست»، توهین به اصحاب که -خداوند از آنان راضی گشت- و امّهات المؤمنین -خداوند از آنان راضی باد- را از گناهان کبیره می دانم و در کتاب «السنّه والشیعه أمه واحده» (اسلام واحد و اجتهادات متعدده)، روابط مبتنی بر محبت و همیاری و همکاری میان صحابه و اهل بیت پیامبر را یاد کرده ام.

نظرتان در رابطه با دعوت پیروان اهل سنّت از شیعیان به مذهب خود و بالعکس چیست؟

ما تبشیر در میان پیروان مذاهب را رد می کنیم؛ زیرا باعث ایجاد تفرقه در میان مسلمانان شده و هیچ دستاورد دینی ندارد، زیرا انتقال مسلمان از مذهبی به مذهب دیگر مانند انتقال آب از یک کناره رودخانه به کناره دیگر است و انتقال از کفر به ایمان نیست! اسلام همان رودخانه بزرگ است که همه مذاهب را در برمی گیرد. من معتقدم اگر تسنّن التزام به سنّت پیامبر (ص) است، همه مسلمانان اهل سنّت هستند و اگر تشیع به معنای محبت اهل بیت است، همه مسلمانان شیعه اند. آنچه واجب است، تلاش در جهت نزدیکی و وحدت میان مسلمانان و اجتناب از ایجاد تفرقه و ازدیاد فاصله میان آنان است.

ازدواج میان پیروان مذاهب مختلف را چطور ارزیابی می کنید؟

ازدواج میان پیروان مذاهب پیش و پس از شکل گیری مذاهب وجود داشته و در زمان ما وجود دارد و تا روز آخرت نیز تداوم خواهد داشت. خلیفه دوم عمر (رض) با ام کلثوم دختر امام علی (رض) و امام محمد باقر با ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر ازدواج کردند و مادر ام فروه، اسماء دختر عبدالرحمان بن ابی بکر بود. امام صادق فرزند ام فروه است. پس خلیفه اول ابوبکر جد امام صادق از طرف مادری است.

دلیل اختلافات صفویان با عثمانی ها از نظر شما سیاسی بوده یا انگیزه های مذهبی داشته است؟

مبنای تقابلات صفوی-عثمانی توسعه طلبی و گسترش حوزه نفوذ و قدرت بوده و ربطی به مذهب نداشته است؛ هرچند از مذاهب به عنوان پوشش برای آن اهداف استفاده می شود و بلند کردن شعار دفاع از مذاهب صرفاً برای تند کردن آتش تعصب فرقه و گردآوری اعوان و یاران بیشتر در میدان جنگ بوده است.

علی شریعتی به چه دلیلی شیعیان را به دو گروه علوی و صفوی تقسیم بندی کردند؟

مقابله و مناقشه بین پیروان مذاهب به ویژه در اشکال خونین آن به پدید آمدن فرهنگ خودستایی و ستایش از گروه خویش و نفرت و کینه بیشتر نسبت به دیگری و بیان معایب ایشان و کتمان فضایل و نادیده گرفتن مشترکات و برجسته شدن ویژگی های خاص و نامطلوب هر گروه می انجامد. شاید یکی از دلایل تفکیک شیعه علوی از صفوی، نقد شریعتی بر شماری از عادات و بدعتهایی باشد که بدون مستند شرعی و دینی و پس از عصر ائمه شیوع یافته است. در تصحیح سلوک و عادات، آنچه مطلوب است، بازگشت به سرچشمه های اصلی -کتاب و سنّت- و عرضه نمودن میراث فقهی و عقیدتی بر آنهاست.

از منظر دینی، وطن به چه معنی است و بر چه مبناهایی پایه ریزی می شود؟

با رجوع به قرارداد مدینه می توانیم دریابیم که وطن جایی است که گروه های گوناگون بشری در آن زیست می کنند. همانگونه در مدینه، یهود، مسلمانان و پیروان ادیان و فرهنگها و نژادهای مختلف زندگی می کردند. قرارداد مدینه نشانگر قراردادی اجتماعی است که میان گروه های مختلف شکل گرفته و پدید آورنده نظامی است که مسائل سرزمین را بر پایه عدالت و برابری اداره خواهد کرد. امری که در روزگار ما می توان دولت-شهروندی خواند. در این حکومت شهروندان در حقوق و مسئولیتها با هم برابرند.

آیا رابطه شيعيان با شیعیان خارج از کشور مقدم بر دیگر شهروندان از مذاهب و ادیان دیگر در داخل کشور است؟

شیعیان جزء جدایی ناپذیر ملتهایشان هستند و همان آرمانها را دنبال می کنند، اما برخی از گروه های حزبی که در روزگار اخیر شکل گرفته است، تلاش می کنند شیعه را به پروژه های سیاسی خارج از کشورهایشان مرتبط کنند و این خطای بزرگی است که مسئولیت آن را همه شیعیان به گردن نمی گیرند. هیچ حزبی نمی تواند مذهب و گروهی دارای ریشه های عریض و طویل را مال خود کند و تنها نماینده آن باشد. حزب فرقه ای با هر حجمی که باشد همواره داخل مذهب خود و در اقلیت خواهد بود. ما هر گونه ارتباطی خارج از مرزهای ملّی با هر پروژه سیاسی را رد می کنیم. البته میان پیروان مذاهب و ادیان در کشورهای مختلف ارتباط وجود خواهد داشت، اما این ارتباط نباید به روابط ملّی و وطنی آسیب بزند و شهروندان بایستی پیوندی محکم با وطن خویش داشته باشند و از آن محافظت کنند. شیعیان بایستی به ملت و دولتشان وفادار و مطیع و نسبت به احزاب و گروه های سیاسی که پروژه های سیاسی فراتر از مرزهای ملّی را دنبال می کنند، هشیار و برحذر باشند. زیرا این احزاب آنها را به جنگ و جدال داخلی با هموطنانشان می کشاند.

جنابعالی در کتاب «ولایه الدوله و دوله الفقیه»، نظریه ولایت فقیه را به لحاظ فقهی به چالش کشیده اید، نتایج پژوهش شما چه بوده است؟ رابطه شیعیان خارج از ایران با ولی فقیه را چطور ارزیابی می کنید؟

در کتاب «ولایه الدوله ودوله الفقیه» بیان کرده ام که حق ولایت در حکومت به دولت به عنوان تنظیم کننده امور جامعه تعلق دارد و برگرفته از اراده و اختیار مردم است. فقیه در مسأله حاکمیت و رهبری، شأنی همچون سایر مردم دارد. اگر مردم فقیه را به عنوان برگزیده خود برای حاکمیت انتخاب کردند، مشروعیت خواهد داشت و صرف فقیه بودن برای او حق حاکمیت ایجاد نمی کند و در صورتی که در یک کشور به عنوان حاکم برگزیده شده باشد، حدود حکمرانی او محدود به حوزه سرزمینی خود خواهد بود و از مرزهای آن سرزمین فراتر نمی رود؛ لذا بر شیعیان و سایر مردم واجب است که به دولتهای ملّی خود وفادار بوده و از نظم و قوانین حاکم بر نهادهای حاکم در کشور خود اطاعت کنند.

نظر شما در مورد استفاده از شعارهای دینی در سیاست برای دستیابی به اهداف دینی و مذهبی چیست؟

استفاده از شعارهای دینی در پروژه هاي حکومتی و سیاسی به خود دین آسیب می زند و اصول متعالی دین را به لجن سیاسیون و اختلافها و دسته بندی ها و مناقشات آنها بر سر امور دنیوی و منافع شخصی، آلوده می کند.

آیا با تأسیس احزاب بر پایه دین موافق هستید؟

تجارب عملی بخش اعظم احزاب دینی گویای خروج آنها از مسیر دعوت و رسالت و گرایش به وارد کردن دین در منازعات قدرت و مناقشات سیاسی است. این رویکرد، به دین ضرر خواهد رساند و به تقسیم جامعه بر اساس دین منجر می گردد و به این ترتیب، دین در امتداد سیاستهای احزاب دینی در کنار حامیان حزب قرار خواهد گرفت و مخالفان سیاستهای حزب با عنوان مخالف دین خوانده می شوند. جامعه در ادامه به واسطه احزاب دینی به تقسیم بندی مبتنی بر مذهب انجامیده و بذر انشقاق و تفرقه در جامعه میان پیروان ادیان و مذاهب عمیق تر کاشته خواهد شد و در نهایت به ایجاد فاصله و دوری شهروندان از همدیگر به خاطر وابستگی های دینی و مذهبی می انجامد. لذا معتقدیم که در شکل گیری احزاب سیاسی بر مبنای دین یا مذهب بایستی بازنگری شود. زیرا نقش احزاب سیاسی بایستی بر اساس عرضه برنامه های اصلاحی مورد نیاز جامعه از طریق توسعه دولت و نهادها در عین حفظ وحدت ملّی و زیست مشترک تعریف شود.

آیا شیعیان دارای دیدگاه سیاسی واحد هستند یا دیدگاه های سیاسی گوناگونی در میان آنها دیده می شود؟

شیعیان همانند سایر فرقه ها در کشورهایشان دارای گرایشات سیاسی گوناگونی اند. هرچند برخی از احزاب دینی و فرقه ای جدید در جوامع شیعی عموماً در پیوند با نگاه ایرانی پدیدار گشته اند و به همین خاطر این رویکرد سیاسی چنان برجسته شده و نمود یافته که سیمای تکثر فرهنگی و سیاسی ملّی موجود در میان شیعیان در سرزمینهایشان را تحت الشعاع قرار داده و به حاشیه برده است. در میان شیعیان عرب و غیر عرب الگوهای فکری متعددی می توان یافت که از گفتمان دینی و ملّی میانه روانه ای برخوردارند و دیدگاه های فرهنگی و سیاسی متفاوتی با دیدگاه  ایرانی و احزاب و مرجعیت تابع آن دارند. اما صاحبان این دیدگاه ها از طرف احزاب حاکم و مورد حمایت ایران مورد هجوم قرار می گیرند.

دخالت نهادهای دینی در سیاست و تصّدی گری امور سیاسی توسط روحانيون را چگونه می بینید؟

بنده موافق دخالت مستقیم روحانیون و نهادهای دینی در کنش سیاسی نیستم و تجارب دخالت آنها در روزگار معاصر گویای دستاوردهای مثبتی برای امّت اسلامی و جوامع و ملّتهای مسلمان نیست. اهتمام روحانیون و مراجع دینی بایستی به موضوعات کلان و فراگیری همچون دعوت اسلامی و وحدت امّت و مطالبه گری اصلاحات و عدالت میان مردم و در سرزمینهایشان معطوف گردد.

آیا گرایشات ملّی و موضع گیری سیاسی علما نقشی در دستیابی آنها به جایگاه مرجعیّت دارد؟ آیا میان حوزه های نجف و قم رقابت وجود دارد؟

شکی نیست امروزه مرجعیت دینی با وضعیّت سلطه سیاسی و حزبی در کشورهایی که در آنها ساکن اند، ارتباط یافته است. لذا مرجعیّت دینی همواره مؤید قدرت حاکم در ایران بوده و یا حداقل مخالفتی با حاکمیّت جمهوری اسلامی ندارد و یا آن را اعلام نمی کند. صدای مخالفی نیز در حوزه های نجف و قم شنیده نمی شود.

قبلاً بر سر مرجعیّت دینی شیعه در جهان میان دو حوزه نجف و قم رقابت علمی وجود داشت و این رقابت گاه رنگ قومی نیز به خود می گرفت. معیارهای علمی مهمترین عوامل بروز و شهرت مراجع بودند؛ اما پس از شکل گیری نظام ایران بر پایه ولایت فقیه، مرجعیّت دینی نیز تحت تأثیر حکومت ولایت فقیه قرار گرفت و جمهوری اسلامی اجازه شکل گیری و قیام مرجعیّت دینی با دیدگاهی متفاوت را در داخل و خارج ایران نمی دهد.

به نظر شما نهادهای دینی شیعی چگونه باید سامان یابد؟

برای ساماندهی و نظم بخشی به نهاد دینی شیعیان، اصلاحات می بایست از ساختار مرجعیّت دینی شروع شود و مرجعیّت از حالت فردی خارج شده و به شکل نهادی و مؤسساتی بینجامد که ساختارهای سازمانی و قانونی برگرفته از شرع و تجارب ملّتهای دیگر و دانشهای مدیریت دارند و نحوه رسیدن به جایگاه مرجعیّت و برگزیده شدن وی توسط آن نهاد تعیین شود. و نحوه ورود و فارغ التحصیلی در صنف دینی سامان یابد. بایستی برنامه های آموزشی دینی در حوزه های علمیه به روز شوند و مجلسی متشکل از عالمان دارای صلاحیت و درجه اجتهاد برای انتخاب مرجع اول تشکیل گردد. کمیته عالی مذهبی برای یکپارچه کردن بیت المال و ساماندهی اوضاع مالی تشکیل گردد و ارتقای سطح سرمایه گذاری در پروژه های مفید و خروج از وضعیت کنونی هزینه کردن های بی برنامه صورت پذیرد. و به گونه ای عمل شود که متضمن انتقال اموال عمومی موجود در دست مرجع فعلی به مرجع جدید پس از وفات وی باشد و کارها برای مرجع جدید از نقطه صفر شروع نشود.

انتشار این مصاحبه، لزوما به منزله تأیید مواضع مصاحبه شونده محترم توسط ایرام نیست و تنها به منظور اطلاع رسانی می باشد.

۱ العلاّمة السيد علي الأمين، جريدة اللواء، م ۱۰/ ۶ /۲۰۱۳.

مقالات دیگر