آیا میدان جدید نبردِ لشکر فاطمیون افغانستان خواهد بود؟

آیا میدان جدید نبردِ لشکر فاطمیون افغانستان خواهد بود؟
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

در روزهای اخیر شبکه های تلویزیونی پربیننده افغانستان از لشکر فاطمیون که از سوی ایران در سوریه برای جنگ در صفوف رژیم اسد ایجاد شده، به عنوان سازمانی تروریستی یاد کردند. این نیز بحث و جدلها در این خصوص را از نو جانی دوباره بخشید. در یک آگهی تبلیغاتی، پرچم گروه تروریستی داعش و لشکر فاطمیون در کنار هم به نمایش گذاشته شد و با تأکید بر این نکته که هر دو گروه به یک اندازه برای امنیت ملی کشور خطرناک هستند، این جملات بیان شد: «همسایگان ما برای افغانستان اهمیت قایل نمی ‌شوند و آنها ما را نابود می‌ کنند. فریاد مردم ما تا زمانی که تأثیر مخرب همسایه ‌های ما ادامه داشته باشد، متوقف نخواهد شد».

در کشوری که تقریباً چهل سال است با جنگ داخلی دست و پنجه نرم می کند و در حالی که تلاشها برای برقراری صلح ادامه دارد، مطرح شدن اینچنینی دو گروهی که پیش از این در سوریه با یکدیگر جنگیده و نامشان با مذهب گرایی عجین شده است، این پرسش را به ذهنها متبادر می سازد که «آیا مرکز جدید جنگ مذهبی افغانستان خواهد بود؟». لشکر فاطمیون گروهی است متشکل از شیعیان هزاره که در چارچوب نیروی قدس، شاخه عملیات برون‌ مرزی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال ١٣٩٢ ایجاد شده است. این سازمان که گفته می شود تعداد افراد آن به ده ها هزار نفر می رسد، در سوریه و در راستای منافع ایران با گروه تروریستی داعش و گروه های مخالف جنگید. مدتی است مسئولان افغانستان نگران این احتمال هستند که گروه مزبور که در جنگ داخلی سوریه باتجربه شده و حساسیتهای مذهبی اش نیز شکلی قطعی به خود گرفته است، از سوی ایران به افغانستان انتقال داده شود.

پشت پرده نگرانی ها درباره فاطمیون

داعش از همان ابتدا که در سال ١٣٩٤ در افغانستان اعلام موجودیت کرد، شیعیان هزاره را به دلیل جنگیدنشان در کنار رژیم اسد در سوریه مورد هدف قرار داد. مساجد و مراکز فرهنگی-آموزشی شیعیان و مراسمها و تجمعات آنان، اهداف حملات انتحاری ای بودند که داعش مسئولیت آنها را بر عهده گرفت؛ حملاتی که موجب کشته و زخمی شدن ده ها تن گشت.

این وضعیت باعث شد تا در کنار تدابیر ویژه ای که دولت برای محافظت از مراکز عبادی شیعیان اتخاذ کرد، گروه های مسلح مختلفی سر بر آورند که مدعی حفاظت از مراکز عبادی مورد بحث در برابر حملات عناصر تندرو همانند داعش بودند. از سوی دیگر، بعد از آنکه طالبان به ویژه از سال ١٣٩٦ حملات خود به شهرهایی عموماً شیعه نشین چون اروزگان، وردک و غزنه واقع در هزاره جات را افزایش داد، این باور تقویت شد که  جمعیت خاصی مد نظر حملات هستند و این نیز تعمیق شکاف مذهبی را در پی داشت. بعد از مدتی و به تدریج، اطلاعاتی در مورد گروه های مسلحی که خود را در چارچوب لشکر فاطمیون نشان می دادند و عنوان می کردند که به نام دفاع از شیعیانِ مناطق مورد بحث آغاز به فعالیت کرده اند، در فضای مجازی منتشر شد. اگرچه بعد از این تحولات، دولت کابل بارها از دولت ایران خواست تا گروه مزبور را منحل سازد، اما تمام تلاشهایش بی فایده بود.

چرا الان دوباره مطرح شد؟

علت مطرح شدن دوباره نگرانی ها درباره تیپ فاطمیون نیز تحولات اخیر در افغانستان است. بعد از امضای «توافقنامه صلح» میان ایالات متحده امریکا و طالبان در اسفندماه سال گذشته، دوره جدید در کشور با نام «روند صلح» آغاز گردید. این روند که برای افغانستان و به همان اندازه برای منطقه آبستن تحولات مهمی همچون خروج نیروهای امریکایی و قدرت گرفتن دوباره طالبان است، از سوی بسیاری از کشورهای همسایه افغانستان و از جمله ایران به دقت پیگیری می شود. اصلی ترین نگرانی تهران درباره افغانستان آن است که در پی خلأ ناشی از خروج ایالات متحده امریکا، کشور دوباره به جولانگاه عناصر تندرو تبدیل شود. کما اینکه اخبار متواتری در رسانه ها منتشر شد مبنی بر اینکه برخی از گروه های داخلی طالبان که از امضای توافقنامه میان امریکا و طالبان ناخشنود هستند، از همین الان شروع به همکاری با القاعده و داعش و نیز دیگر گروه های تندروی فعال در کشور کرده اند.

مهمترین دلیل نگرانی تهران، پیوستن برخی گروه های مسلح جدا شده از طالبان به صفوف داعش برای تداوم مبارزه است که این نیز باعث خواهد شد تا داعش دوباره به عنوان یک تهدید مطرح گردد. کما اینکه در هفته های اخیر شاهد آن بودیم که حملات مرتبط با داعش افزایش چشمگیری داشت. این وضعیت باعث تحرک ایران شد؛ کشوری که موجودیت داعش به ویژه در مناطق مرزی اش را از منظر امنیت ملی خود به عنوان یک تهدید جدی تلقی می کند. زیرا ایران فعالیت داعش و عناصر تندروی مشابه را در مناطق جنوبی خود که اکثراً سنی نشین هستند و گروه های قومی-مذهبی همچون جندالله، جیش العدل و حرکت النضال (الاهواز) در آن فعالیت دارند، از منظر امنیت ملی خویش به عنوان یک تهدید جدی ارزیابی می کند.

بی ثمر ماندن هم پیمانی ایران و طالبان

از همین روی تهران برای از میان بردن تهدید داعش که از سال ١٣٩٤ در مناطق مرزی اش ظهور کرده بود، با طالبان یعنی «دشمن ایدئولوژیک» خویش همکاری کرده بود. اما بعد از توافق طالبان با ایالات متحده، ایران تأثیرگذاری خود بر روی این گروه را از دست داد و هم پیمانی ای که تهران با تکیه بر یک رویکرد عملگرا تأسیس کرده بود، کاربرد خود را از دست داد. از همین روی تهران که مهمترین استراتژی اش استفاده ابزاری از عوامل غیر دولتی است، در دوره جدید به نیرویی نیابتی در افغانستان نیازمند است که به عنوان نماینده منافع ایران در سیاست افغانستان، هم قدرتمند باشد و هم از نظر ایدئولوژیک وفادار باشد.

با در نظر گرفتن این موضوع که در میان صدها هزار افغانستانی ای که به ویژه به دلیل وضعیت وخیم اقتصاد ایران به سبب تحریمهای امریکا و نیز شیوع کروناویروس، از ایران به کشورشان بازگشته اند، هزاران عضو فاطمیون وجود دارد که قبلا در سوریه جنگیده اند، به نظر می رسد ایران در اجرای این نقشه خود با دشواری روبرو نخواهد شد. امروزه تخمین زده می شود که در کابل و نیز شهرهای با جمعیت غالب شیعه هزاره، هزاران عضو فاطمیون حضور دارند که به تازگی از ایران برگشته اند. جمهوری اسلامی ایران که افغانستان را به طور سنتی، منطقه تحت نفوذ خود می داند و در استراتژی امنیتی خود جایگاه ویژه ای برای این کشور قائل است، از زمان تأسیس در سال ١٣٥٧ تا به امروز تحولات افغانستان را از نزدیک پی گرفته و برای ایجاد حوزه نفوذ در آنجا تلاش فراوانی از خود نشان داده است. از این رو این کشور، از سوی مردم افغانستان به عنوان یکی از عوامل جنگ و بی ثباتی موجود در کشور پنداشته شده و همیشه نفوذ تهران در افغانستان به عنوان یک منبع نگرانی مطرح بوده است. در حالی که امیدها، هرچند کم، برای برقراری صلح از پس ٤٠ سال بی ثباتی ای که مداخلات خارجی نقش بزرگی در پدید آمدن آن داشته، جوانه زده، مردم افغانستان نگران آن هستند که کشورشان به میدان جنگ مذهبی، یعنی «سوریه ای جدید» تبدیل شود.


این مقاله برای اولین بار در تاریخ ١١ ماه می ٢٠٢٠ در خبرگزاری آناتولی منتشر شده است.
https://www.aa.com.tr/tr/analiz/fatimiyyun-tugayi-nin-yeni-savas-alani-afganistan-mi-olacak/1836589

مقالات دیگر