اتحاد نامبارک در سوریه برعلیه ترکیه

اتحاد نامبارک در سوریه برعلیه ترکیه
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

رقبای منطقه ای ترکیه در تلاشند تا رقابتهای ژئوپلتیک خود در دریای مدیترانه را به میدان سوریه انتقال دهند. محمد بن زاید، ولیعهد ابوظبی و معاون فرمانده کل نیروهای مسلح امارات متحده عربی، در اظهاراتی بیان داشت که به رژیم اسد پیشنهاد همپیمانی داده است. بر اساس دیدارهای پنهانی صورت گرفته میان مقامات امارات و رژیم اسد در بهمن ماه گذشته، امارات سعی کرده است تا رژیم اسد را قانع سازد که برعلیه نیروهای نظامی ترک مستقر در ادلب و ارتش ملی سوریه حمله نظامی انجام دهد. امارات قول داده که در صورت قبول این پیشنهاد از سوی رژیم اسد، این کشور به رژیم کمک مالی خواهد کرد، در مناطق تحت تصرف رژیم سرمایه گذاریهای زیرساختی انجام خواهد داد و برای رفع تحریمهای ایالات متحده امریکا برعلیه دمشق لابیگری خواهد کرد. گفته می شود که رژیم اسد با بیان این موضوع که نه از سوی ایران و نه از طرف روسیه حمایت مالی می شود، پیشنهاد سه میلیارد دلاری امارات را پذیرفته است.

تلاش کشور امارات برای همپیمانی با رژیم اسد گامی است برای مقابله با سیاستهای ترکیه در سوریه و لیبی. سیاست روسیه که باعث شدت یافتن بحران ادلب شد نیز با این موضوع مرتبط بود. سعی بر آن بود که با توسل به بحران ادلب، ترکیه را قانع سازند که دست از سیاست خود در لیبی بردارد. در حالی که ترکیه در کشور لیبی از دولت وفاق ملی که مورد تأیید جامعه بین المللی است، حمایت می کند، عربستان سعودی، مصر و روسیه از خلیفه حفتر، فرمانده خودخوانده ارتش ملی لیبی حمایت می کنند. در بحران اخیر ادلب فقط اتحاد روسیه، ایران و رژیم اسد نبود. این بازیگران تنها بخش قابل مشاهده قضیه بودند. در پشت پرده همکاری روسیه، امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر وجود داشت.

هدف: مانع تراشی در برابر ترکیه

روسیه در بحران ادلب همسو با مقامات کشورهای مزبور حرکت می کرد. پیشنهاد هم پیمانی امارات به دمشق در اثنای بحران ادلب، بدون اطلاع روسیه نبود. حتی روسیه خود نیز داخل این روند قرار داشت. مقامات عالیرتبه روس دیدارهایی پیاپی از کشورهای خلیج انجام داده بودند. سرگئی ناریشکین، رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه سوم بهمن ١٣٩٨ با محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی در مورد بحران سوریه گفتگو کرد. ١٥ بهمن ماه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز از امارات و عمان دیدار کرد. لاوروف در اظهاراتی پس از مذاکرات پشت درهای بسته با همتای اماراتی خود، ضمن تأکید بر مواضع مشترک روسیه و امارات در مورد سوریه، به انتقاد از سیاست ترکیه در ادلب پرداخت. بعد از لاوروف، ناریشکین، ضمن دیدار از عمان و امارات در ٢٢ بهمن ماه، با رؤسای سرویسهای اطلاعاتی این دو کشور دیدار کرد که موضوعات اصلی این دیدارها بحران ادلب و امنیت در خاورمیانه بود.

با آنکه روسیه علت حمله به ادلب را «مبارزه با تروریسم» عنوان کرد، اما امکان ندارد که این کشور از این موضوع اطلاع نداشته باشد که عناصر تندرو که معضلی برای ترکیه نیز هستند، از سوی عربستان سعودی و امارات مورد حمایت قرار می گیرند. به نظر می رسد گروه های تروریستی مورد حمایت سران این کشورها در حال مهیا ساختن زمینه برای آغاز حمله رژیم اسد، روسیه و ایران تحت عنوان «مبارزه با تروریسم» هستند. به عبارت دیگر، مبارزه برعلیه عناصر تروریستی حاضر در ادلب در واقع ابزاری است برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی کشورهای مذکور. اهداف و اولویتهای آنها نیز مانع تراشی در برابر سیاستهای ترکیه در سوریه و لیبی و تحقق منافع ژئوپلتیک خویش است.

تغییر رفتار روسیه

با افزایش خطر تقابل مستقیم ترکیه و روسیه در ادلب، روسیه مجبور شد تا سیاست خود در ادلب را تغییر دهد و پیشنهاد آتش بس ترکیه را قبول کند. در ١٥ اسفندماه در مسکو بین ترکیه و روسیه توافقی درباره ادلب امضا شد. با امضای این توافق، ترکیه نشان داد که از لیبی و ادلب پا پس نخواهد کشید. روسیه نیز نشان داد که دست از سیاست تنش زای خود برعلیه ترکیه دست برداشته و رویکردش به لیبی را تغییر داده است.

توافق مسکو و تغییری که روسیه در سیاستهای خود در مورد ادلب و لیبی داد، تأثیری منفی بر انتظارات اتحاد سه گانه عربستان سعودی، امارات و مصر در لیبی و ادلب بر جای گذاشت. ناکامی طرح عقب راندن ترکیه در موضوع لیبی و به توافق رسیدن ترکیه و روسیه باعث شد تا این اتحاد سه گانه در پی آن باشد که بدون حضور روسیه به اهداف خود دست یابد.

در سال ١٣٩١ عربستان سعودی، امارات و مصر روابط دیپلماتیک خود را با رژیم اسد قطع کردند. در همان سال عضویت سوریه در اتحادیه عرب به تعلیق در آورده شد و برخی گروه های مسلح مخالف رژیم اسد از سوی این کشورها مورد حمایت قرار گرفتند. عربستان سعودی در سال ١٣٩٢ گروهی با نام "جیش الاسلام" که متشکل از گروه های سلفی است، ایجاد کرد و آموزش نظامی، سلاح و کمکهای مالی برای آن فراهم ساخت.

اتحاد سه گانه مزبور که همزمان با بحران لیبی، موضع گیری آشکاری علیه ترکیه اتخاذ کرد، با تغییر سیاست خود در سوریه، تنها به حمایت از گروه های سلفی اکتفا نکرد، بلکه در صدد آن برآمده است که با رژیم اسد روابط دیپلماتیک برقرار کند و با سازماندهی گروه های تروریستی حاضر در شرق فرات و در رأس آنها پ.ی.د./ پ.ک.ک.، این گروه ها را برعلیه ترکیه متحد سازد. در بهمن ماه نماینده ویژه عربستان سعودی ضمن سفر به شرق فرات، دیدارهایی برای ایجاد گروهی مسلح از قبایل عرب و تسلیح گروه های موجود به عمل آورد.

بعد از امضای توافق مسکو در پنج مارس، مصر هم با رژیم اسد و هم با سازمان تروریستی پ.ی.د./ پ.ک.ک. دیدارهایی انجام داد و سعی کرد تا برای بهبود روابط این بازیگران میانجیگری کند. همچنین برای سازمان تروریستی پ.ی.د./ پ.ک.ک. در قاهره نمایندگی دیپلماتیک و شبکه تلویزیونی ایجاد کرد و شروع به ارسال کمکهای فروان نظامی به سازمان مذکور برای جنگ با ترکیه نمود. نه تنها مصر بلکه امارات و عربستان سعودی هم کمکهای نظامی و مالی چشمگیری به این گروه های تروریستی می کنند. بدین ترتیب، هدف این کشورها این است که با تقویت نظامی پ.ی.د./ پ.ک.ک. و بهبود روابط میان آنان و رژیم اسد، زمینه ای را فراهم آورند که این دو هم در ادلب و هم در شرق فرات به صورت مشترک وارد عمل شوند.

روسیه که به خاطر سیاستهای ترکیه و توافق مسکو در روابط خود با عربستان سعودی، امارات و مصر در خصوص لیبی و ادلب تجدید نظر کرده، مایل نیست که رژیم اسد تحت کنترل کشورهای عربی درآید و آتش بس در ادلب را نقض کند و بدین ترتیب دوباره در تقابل با ترکیه قرار گیرد. پوتین که نگران تلاشهای کشورهای خلیج است، در ٤ فروردین ماه سرگئی شویگو، وزیر دفاع را به همراه دریاسالار ایگور کوستیوکوف، رئیس اطلاعات نظامی روسیه، به دمشق فرستاد. هدف دیدار شویگو هشدار دادن به اسد در خصوص نقض آتش بس بود.

محاسبات رژیم می تواند نتیجه عکس داشته باشد

هدف امارات، عربستان سعودی و مصر ایجاد جبهه ای تازه برعلیه ترکیه در سوریه است. این وضعیت فرصت مهمی را برای رژیم دمشق فراهم کرد؛ رژیمی که به صورت نیروی نیابتی روسیه و ایران در سوریه درآمده است. با این همه، تصمیم دمشق در این خصوص خطرناک است. ایجاد روابط نزدیک با مقامات خلیج و امکان بهره مندی از حمایتهای نظامی و مادی آنها می تواند وابستگی رژیم اسد به روسیه و ایران را کاهش دهد و قدرت مانور آن در میان بازیگران را افزایش داده و اهمیتش را در میان آنان بیشتر کند. از سوی دیگر نیز این امکان وجود دارد که به ابزار سیاست خارجی کشورهای عربی تبدیل گردد و مجبور به جنگ و درگیری به نام آنها باشد. رژیم اسد در صورت آغاز جنگ در ادلب برعلیه نیروهای نظامی ترکیه و ارتش ملی سوریه ناگزیر بیش از پیش فرسوده شده و تضعیف خواهد گشت.
علاوه بر این، این احتمال نیز وجود دارد که رژیم اسد با دستیابی به حمایت این کشورها، دست به اقداماتی بزند که با منافع روسیه همراستا نباشند. همانطور که در بحران ادلب نیز مشاهده شد، نیروهای رژیم بدون داشتن حمایت هوایی امکان موفقیت در میدان نبرد را ندارند. بنابر این و با در نظر گرفتن عوامل مورد اشاره، چنانچه امارات، عربستان سعودی و مصر رژیم اسد را وادار به نبرد برعلیه ترکیه کنند، شکست این رژیم غیرقابل اجتناب خواهد بود. اینها آن زمان که از حمایت نظامی روسیه برخوردار بودند، نتوانستند به موفقیتی دست یابند، از اینرو بدون حضور روسیه نیز رسیدن به اهدافشان امکان ناپذیر خواهد بود.


این مقاله برای اولین بار در تاریخ ١٥ آوریل ٢٠٢٠ در خبرگزاری آناتولی منتشر شده است: 
https://www.aa.com.tr/tr/analiz/gorus-suriye-de-turkiye-karsiti-kirli-ittifak/1805882

مقالات دیگر