افزایش تنش و تحریم رهبری ایران

افزایش تنش و تحریم رهبری ایران
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

با خروج امریکا از برجام، تحریمهای تعلیق یافته برعلیه ایران، از آبان ۹۷ مجددا به اجرا گذاشته شد. با پایان یافتن معافیت موقت نفتی که ایالات متحده به هشت کشور داده بود، در اردیبهشت ۹۸، اثرات مخرب تحریمها برعلیه اقتصاد ایران روز به روز در حال افزایش بوده است.

به محض اعلام خروج امریکا از توافق هسته ای در اردیبهشت ۹۷ اثر منفی تحریمها بر اقتصاد ایران نمایان شده است. در تابستان ۹۷ بسیاری از کشورها و در رأس آنها کشورهای واردکننده نفت، سطح روابط تجاری خود با ایران را به میزان زیادی کاهش دادند. در حالی که صادرات نفت قبل از تحریمها در سطح دو و نیم میلیون بشکه بود، در آبان ۹۷ -که هنوز تحریمها اجرایی نشده بودند- به یک و نیم میلیون بشکه کاهش یافت. صادرات نفت که به خاطر استثنائات اعطا شده توسط امریکا باز مدتی در بازه یک میلیون- یک میلیون و سیصدهزار بشکه باقی مانده بود، در حال حاضر و با پایان یافتن معافیتها روزانه به ۳۰۰-۵۰۰ هزار بشکه کاهش یافته است. تحریمها نه تنها درآمدهای نفتی و سرمایه گذاری خارجی را تحت تأثیر قرار داد، بلکه واردات مواد خام و دیگر محصولات را نیز دچار مشکل کرد. لاینحل شدن مشکلات موجود اقتصادی کشور به علت تحریمها احتمال تبدیل این مشکلات به حرکتهای اجتماعی را رفته رفته بیشتر می سازد.

ایران در مقابل تحریمها سیاست «مقاومت حداکثری» در پیش گرفته است. این سیاست دارای ابعاد داخلی و خارجی است. در سطح داخلی این سیاست، برخی گامهای مهم برداشته شد. مهمترین آنها انتصابات در پستهای حساس بود. انتصاب برخی چهره های تأثیرگذار به پستهای حساس و کلیدی در ماه های اخیر سرنخهای مهمی از نوع واکنش ایران به فشارهای فزاینده را به دست می دهد. جنبه نخست در بعد خارجی سیاست مقاومت حداکثری را می توان در روابط بین المللی این کشور بررسی کرد. ایران دیپلماسی را به عنوان راه نخست مطرح می کند و در استفاده از کانالهای دیپلماتیک، کشورهای طرف برجام را مد نظر قرار داد. کشورهای طرف برجام در مقابل تعلیق فعالیتهای هسته ای برای مدتی مشخص، تعهدات عمده اقتصادی نسبت به ایران عهده دار شده بودند. ایران خواستار آن است که به رغم خروج امریکا از برجام، دست کم بخشی از فواید تعیین شده در توافق تداوم داشته باشد. تهران مشخصا می خواهد تا فعالیتهای تجاری این کشورها و علی الخصوص تجارت نفت حداقل در سطحی معین ادامه یابد. واقعیت آن است که عملکرد کشورهای عضو برجام در این زمینه تا به امروز بسیار بد بوده است. دومین جنبه مرتبط با بعد بین المللی این سیاست، زمینه نظامی است. ایران در طی چهل سال گذشته و با تلاش بر روی دکترین دفاع غیرمتقارن، دست به اقدامات فراوانی زده است از جمله ایجاد نیروهای نیابتی، سامانه های موشکی، و نیز تکنیکهای تهاجمی «حمله-گریز» با استفاده از شناورهای کوچک در دریا.

بسیاری از کارشناسان معتقدند که اوضاع اقتصاد ایران به مرور در حال وخیمتر شدن است و همچنین زمان نیز به ضرر ایران در حال سپری شدن است. هر روز که می گذرد، ایران که نتوانسته از طریق دیپلماسی روابط بین الملل به خواسته های خود برسد، عصبانی تر و خشمگینتر می شود و در چهارچوب سیاست مقاومت حداکثری به مرور به گزینه های نظامی روی می آورد و این روی آوری روز به روز شتاب بیشتری به خود می گیرد. به این شتاب گیری تاکنون از سوی ایالات متحده پاسخی نظامی داده نشده است. هفته گذشته اعلام شد که ترامپ تصمیم به انجام عملیاتی محدود داشته، اما دقایقی مانده به انجام عملیات از آن صرف نظر شده است. از آنجا که گزینه های غیرنظامی موجود در دست امریکا در حال حاضر مورد استفاده قرار گرفته اند، در واقع در چهارچوب تحریمها زمین بازی بسیاری نیز باقی نمانده است. در چهارچوب این زمین محدود ترامپ در سوم تیرماه خبر از تصمیم برای گسترش تحریمها داد.

به نظر می رسد علت این تصمیم دولت ترامپ، در کنار دیگر تحولات، سرنگونی پهباد امریکایی از سوی سامانه های دفاع هوایی ایران باشد؛ پهبادی که گفته می شود ارزش آن ۱۲۰ میلیون دلار بوده است. از این تصمیم اینگونه برمی آید که امریکا در مقابل حملات ایران، گزینه نظامی را روی میز نگه داشته و فعلا ترجیح داده است تا به گسترش دادن تحریمها اکتفا کند. دولت ترامپ تصمیم گرفته است این دفعه اشخاص جدیدی به لیست افرادی که تحت تحریم هستند، اضافه کند. این تصمیم به دو دلیل، بیشتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته است: ۱. قرار گرفتن خامنه ای و زیرمجموعه های او در فهرست تحریم. ۲. اگرچه نام جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران در این لیست قرار نداشت، اما قرار است چند روز بعد نام او نیز به این فهرست اضافه شود.

دفتر کنترل دارایی های خارجی وزارت خزانه داری ایالات متحده در بهمن ماه سال گذشته، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و برخی فرماندهان عالیرتبه آن را در چهارچوب فرمان اجرایی ۱۳۲۲۴ ریاست جمهوری به لیست تحریمها اضافه کرده بود. ترامپ عنوان کرده که تصمیم جدید مفادی را به فرمان اجرایی مزبور افزوده است و در این چهارچوب افراد و نهادهای زیر تحت تحریم قرار گرفته اند: 

  • علی خامنه ای، رهبر انقلاب و زیرمجموعه های وابسته به رهبری
  • علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
  • امیرعلی حاجی زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه
  • محمد پاکپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه
  • عباس غلامشاهی، فرمانده منطقه اول نیروی دریای سپاه
  • رمضان زیراهی، فرمانده منطقه دوم نیروی دریایی سپاه
  • یدالله بادین، فرمانده منطقه سوم نیروی دریای سپاه
  • منصور روانکار، فرمانده منطقه چهارم نیروی دریایی سپاه
  • علی عظمایی، فرمانده منطقه پنجم نیروی دریایی سپاه

اقتصاد ایران از نظر ساختاری وابسته به سرمایه گذاری خارجی، درآمدهای نفتی و واردات مواد خام و واسطه است و بدون این مؤلفه ها سر پا ماندنش امر آسانی نیست. چنین به نظر می رسد که این اقتصاد به حدّ نهایی تاب آوری خود رسیده است. در این بخش از مبارزه با تحریمها (بخش اقتصادی) تقریبا همه چیز برعلیه ایران در حال شکل گرفتن است. گامهای دیپلماتیک به عنوان بخش روابط بین الملل مقاومت حداکثری تاکنون سودمند نبوده است. به نظر می رسد در دست ایران تنها گزینه نظامی به عنوان تنها زمینه مبارزه باقی مانده است. ایران تا به امروز با خط قرمزهای امریکا کاری نداشته، اما با «نیش زدنهای کوچک» در حال آزمودن امریکاست. امریکا نیز تاکنون گزینه نظامی را به کار نبسته است. به نظر می رسد هزینه های سیاسی و اقتصادی این گزینه تا به امروز مانع از روی آوردن به آن شده است. در سوم تیرماه دولت امریکا گره دیگری بر گزینه تحریمها زد. تحریمهای اخیر امریکا، از نظر اقتصادی دارای تأثیری جدی نیست. در واقع از آنجا که بازیگران مد نظر با دیگر ابزارهای موجود در سامانه تحریم، مورد تحریم واقع شده بودند، تصمیمات دولت ترامپ تصمیماتی نمادین هستند برای عدم به کارگیری گزینه نظامی.

به نظر می رسد تابستان امسال این «کشمکش» در حوزه خلیج تداوم خواهد داشت و آلترناتیوی هم که بتواند تغییری در اوضاع بدهد، هنوز به وجود نیامده است. در افق دید آینده، بازیگران و یا سازوکاری که بتواند میان دو کشور میانجیگری کند و تنش را کاهش دهد، دیده نمی شود.

مقالات دیگر