مخالفت حوزه نجف با مهندسی ژئوپلیتیک ولایت فقیه

مخالفت حوزه نجف با مهندسی ژئوپلیتیک ولایت فقیه
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

نظام ولایت فقیه در راستای ایدئولوژی سیاسی توسعه طلبانه اش که بعد از انقلاب ٥٧ شکل گرفت، اگرچه در تلاش تصاحب رهبری جهان اسلام بود، اما نتوانست مبانی فکری لازم را برای این خواسته خود ایجاد کند. وقتی تلاشهای جمهوری اسلامی در این خصوص ناکام ماند، بر روی شیعیان منطقه تمرکز کرد و با گسترش شبکه های هدایت شده از تهران، کوشید تا تأثیر خود بر شیعیان را افزایش دهد. ایران اگرچه توانست از شرایط نامناسب اجتماعی و اقتصادی جوامع شیعه کشورهای منطقه به نفع خود استفاده کند، اما از کسب موفقیت مطلوبش در تولید و تشکیل یک تفکر سیاسی جهت دهنده به جریانهای لائیک و سکولار شیعه و همچنین حوزه های علمیه شیعه ناکام ماند.

نظام جمهوری اسلامی حدود ٤٠ سال در تلاش است تا روحانیت شیعه را در سیستم ولایت فقیه جذب و هضم کند. ایران توانست از فرصت طلایی اعمال فشارها بر حوزه های شیعه عراق در دوران صدام حسین که تقریبا تا مرز تعطیلی این حوزه ها پیش رفته بود، موقتا به نفع خود استفاده کند و به این ترتیب بعد فکری و اعتقادی تشیع را در انحصار خود نگه دارد.

در حالی که جایگاه حوزه شهر نجف به عنوان مقدس ترین مکان پس از مکه و مدینه از نظر شیعیان، تحت فشار رژیم بعث کاهش یافته بود، جایگاه حوزه علمیه قم پس از پیروزی انقلاب در ایران ارتقا یافت. با بروز انفعال در حوزه نجف و خروج مجتهدین و مراجع مذهبی مقیم این شهر از دایره تأثیرگذاری، طلابی که قبلا برای کسب علوم مذهب شیعه راهی نجف می شدند، به سوی قم متمایل گشتند و به این ترتیب حوزه علمیه قم، تبدیل به مهمترین حوزه علمیه جهان تشیع شد.

به رغم مخالفت آیات عظام و مراجع تقلیدی چون آیت الله العظمی شریعتمداری، فقیه ترک تبار شیعه، با نظریه ولایت فقیه آیت الله خمینی ، جناح خمینی گرا با استفاده ابزاری از قانون اساسی و امکانات دولتی موفق شد به جریان غالب در حوزه قم بدل گردد. به دنبال تمرکز کامل و انحصاری قدرت در دست ولی فقیه، مراجع تقلید قم جایگاه ویژه خود را از دست دادند و مرجعیت به صورت بارزی تابع ولایت فقیه گردید. در چنین شرایطی، نظام ولایت فقیه شعاع تأثیرات سیاسی و دینی آیات عظام را محدود کرد و مانع از خروج نظرات و فتاوی مراجع حوزه قم از دایره ایدئولوژی حکومتی گردید.

به این ترتیب، فعالیت حوزه علمیه قم در راستای راسیونالیزه کردن ایدئولوژی ولایت فقیه و اعطای مشروعیت مذهبی به آن منحصر شد. در نهایت جریان قم ناگزیر به صورت تنگاتنگی با سیاست تداخل پیدا کرد و جایگاه فکری، معنوی و هدایتگر خود در قبال مذهب تشیع را از دست داد. به عبارت دیگر، روحانیت شیعه پس از انقلاب ٥٧، به دلیل دخالت در امور روزمره سیاسی، در زمینه فکری نیز در چارچوبی تنگ زندانی شدند.

جهت گیری های مختلف در حوزه های علمیه نجف و قم

با این حال، در دوران عراق پس از صدام، و علیرغم تقویت تدریجی حوزه نجف، این حوزه همچنان از سیاست دوری گزید و به جز مواردی که در ارتباط با حفظ تمامیت ارضی عراق و امنیت ملی کشور بود، در امور سیاسی مداخله نکرد. در واقع، آیت الله سیستانی، پس از اشغال عراق توسط آمریکا، خواستار تحویل دولت عراق به عراقی ها و استقرار یک نظام دموکراتیک گردید و در این روند به جای حمایت از احزاب و گروه های سیاسی، پیوسته مواضعی ملی از خود نشان داد. وی از حضور عنصر سنی در لابلای هویت ملی عراق و نقش مهم آن در روند شکل گیری هویت جمعی عراقی­ ها آگاهی داشت. بنابر این او، بر خلاف آیت الله های حکومتی طرفدار ولایت فقیه که اهل سنت را به حاشیه راندند، نه تنها برای ایجاد یک دولت بر اساس فقه شیعه تلاش نکرد، بلکه مجدانه عراقی ها را "به احترام به تنوع در جامعه" دعوت کرد.

برخلاف ساختار تئوکراتیک و از بالا به پایین ولایت فقیه، مکتب نجف از مشارکت همه اقلیتهای قومی و مذهبی در قالب ساختاری کثرت گرا حمایت می کند. به عبارت دیگر، حوزه نجف، بر خلاف دیدگاه آیت الله خمینی مبنی بر "اسلامیت نظام"، بیشتر بر دینداری و تقوای فردی تأکید داشته و دارد. این نگرش سیستانی، مانع از تفوق ولی فقیه بر قوانین کشوری و ایجاد یک مدل حکومتی مبتنی بر ماهیت قیم مآبانه ولایت فقیه در عراق شد.

تأثير و نفوذ حوزه نجف بر جوامع شیعی در کشورهای منطقه، به ویژه عراق، نظام ولایت فقیه را که از زمان وقوع انقلاب ٥٧ تاکنون سعی می کند ایدئولوژی خود را در اذهان شیعیان تزریق نماید، نگران کرد. در نتیجه این وضعیت، حوزه قم که با بهره گیری از تمامی امکانات دولتی سعی در ترویج باورهای خود در میان شیعیان داشت، نه تنها قادر به کسب اعتبار حوزه نجف نشد، بلکه شخص آیت الله خامنه ای نیز نتوانست تا همانند آیت الله سیستانی به عنوان مرجعیت شیعیان جهان پذیرفته شود.

نظام جمهوری اسلامی حوزه نجف را به عنوان یک مانع عمده در تلاشهایش برای گسترش نفوذ خود بر شیعیان می بیند، از اینرو تمام تلاش خود را برای نفوذ در این حوزه به کار گرفته است. در این راستا، حوزه قم با راه اندازی سازمانهای غیردولتی و بنیادهای مذهبی در منطقه، اعطای کمک هزینه تحصیلی به طلاب، بازسازی اماکن مذهبی و ارائه خدمات اجتماعی در تلاش است تا نفوذ خود را تقویت کند. با این حال، نجف به دلیل نگاه پلورالیستی، وجهه و اعتبار علمی اش و همچنین حفظ فاصله از سیاست ورزیهای روزمره، به عنوان نقطه مقابل تلاشهای ایران جهت وابسته ساختن شیعیان عرب، به ویژه شیعیان عراقی به نظام ولایت فقیه، همچنان به مقاومت خود ادامه می دهد.

هنگامی که ایران نتوانست برتری فکری خود را در زمینه اندیشه سیاسی تشیع به اثبات برساند، کوشید تا با تحریک احساسات مذهبی جوانان شیعه عراق، هویت عراقی آنان را کمرنگ کند. روی کار آمدن سیاستمدارانی چون نوری المالکی را که تحت نظارت تهران درهای سیاست را بر روی اهل سنت عراق بسته و ملی گرایان شیعه این کشور را منزوی و منفعل ساختند، می توان در چارچوب این استراتژی ایران ارزیابی نمود.

از سوی دیگر، ظهور گروه هایی چون داعش اگرچه توانست موقعیت استراتژی هویت مذهبی مطلوب نظام جمهوری اسلامی را به صورت نسبی در نزد شیعیان عراق تقویت کند، اما فراخوانهای صادر شده از سوی آیت الله خامنه ای برای نبرد با داعش، تا زمانی که آیت الله سیستانی فتوای خود برای مبارزه با داعش را صادر نکرده بود، با استقبال و توجه عراقی ها روبرو نشد.

آیت الله سیستانی از حرکت فرصت طلبانه ایران به هنگام تلاش داعش برای پیشروی به سوی بغداد آگاه بود. به این دلیل به دنبال درخواست قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس برای دیدار با وی ضمن طرح این سئوال معنی دار که آیا "برای گوش دادن می آیی و یا برای صحبت کردن؟"، از دیدار با او خودداری کرد. از سوی دیگر، با وجود اینکه سیستانی گفتمان ایرانی "دفاع از مقدسات عراق" را با توجه به خطر داعش موجه می دانست، لیکن نارضایتی نجف از دخالت روزافزون ایران در امور داخلی عراق را در قالب پیامی به رهبر ایران اعلام کرد.

نفوذ ایران در عراق و جریان مقتدی صدر

با این وجود، نجف قادر به جلوگیری از اقدامات نظام جمهوری اسلامی در استفاده از نیروهای شبه نظامی شیعه مانند عصائب اهل الحق و کتائب حزب الله تحت نام حشد الشعبی و به کارگیری آن در راستای منافع استراتژیک ایران در عراق نشد. تهران تلاش می کند تا این تشکیلات را که بر اساس خط مشی ایدئولوژیک نظام ولایت فقیه در حال حرکت است، وارد روند سیاسی در عراق کند و به این ترتیب نفوذ خود را در این کشور تثبیت نماید.

با این حال ایران تاکنون نتوانسته حضور نظامی و تأثیر میدانی خود را به روند سیاسی عراق تحمیل کند. به گونه ای که در سالهای اخیر، احزاب سیاسی مورد حمایت ایران، موفقیت مطلوب این کشور را در انتخابات عراق کسب نکردند. علاوه بر این، مداخلات روزافزون ایران در عراق، باعث شده که حتی شیعیان عراقی علیه ایران از خود واکنش نشان دهند.

اخیرا موفقیت ائتلاف سائرون به رهبری مقتدی صدر در انتخابات پارلمانی ٢٠١٨ که با شعار "نه ایران، نه آمریکا" گفتمانی ضد ایرانی و ضد آمریکایی برای خود برگزیده، نگرانی تهران را افزایش داد. صدر که روزی روزگاری یکی از متحدان ایران بود، ضمن متهم کردن ائتلاف فتح به عنوان نماینده گروه حشد الشعبی به همدستی با ایران، تشکیل ائتلاف با احزاب لائیک و حتی کمونیست را ترجیح داد.

علاوه بر این، اظهارات برخی مقامات ایرانی قبل از برگزاری انتخابات در عراق، در راستای سیاستهای مداخله جویانه تهران مبنی بر اجازه ندادن به تشکیل ائتلاف میان شیعیان و لائیکها، ضمن اینکه دخالت ایران در عراق را به وضوح به نمایش گذاشت، به صورتی آشکار نشان داد که تهران تلاش خود را برای تشکیل حکومتی که محافظ منافع ایران در بغداد باشد، ادامه خواهد داد.

در صورت اصرار ایران بر ادامه دخالتهای مخربش در عراق و مخالفت و مقاومت شیعیان ملی گرای عراق با اقدامات آن، احتمال می رود که نوع جدیدی از درگیری های فرقه ای در منطقه به صورت درگیری درون مذهبی، میان شیعیان طرفدار ولایت فقیه و شیعیان ملی گرای عراقی روی دهد.

در این رابطه، جریان مقتدی صدر که با شعار مقابله با نفوذ ایران محبوبیت یافت، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به خلأ قدرتی که پس از سیستانی ٨٨ ساله در حوزه نجف روی خواهد داد، این تنها صدرگرایان هستند که می توانند در برابر تلاشهای تهران برای گسترش نفوذ خود در عراق مقاومت کنند.


اصل مقاله به زبان ترکی بار نخست در تاریخ ٤ ژوئن در خبرگزاری آناتولی و ترجمه فارسی آن در بخش فارسی رادیو و تلویزیون دولتی ترکیه در تاریخ ٦ ژوئن منتشر شده است:
http://www.trt.net.tr/persian/thlyl-w-gzrsh/2018/06/08/dydghhy-mtfwt-hwzwt-lmyh-njf-w-qm-dr-qbl-wlyt-fqyh-988965

مقالات دیگر