مذاکرات صلح افغانستان؛ از دوحه تا استانبول

مذاکرات صلح افغانستان؛ از دوحه تا استانبول
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

ایالات متحده آمریکا که نتوانسته بود به موفقیت مورد نظر خود در افغانستان دست یابد، ترجیح داد با رقیب سرسخت خود؛ طالبان مصالحه کند تا بتواند از باتلاقی که در آن گیر افتاده، بدون آنکه به اعتبار بین المللی خویش آسیبی برساند، خارج شود. پس از ١٨ ماه مذاکره سخت و نفس گیر بین طرفین، سرانجام توافقنامه صلح در دوحه، در اسفندماه ١٣٩٨ امضا شد. بر اساس این توافقنامه که به توافق دوحه معروف شد، طالبان پذیرفت که در ازای خروج همه قدرتهای خارجی از کشور و آزادی زندانیان خود، با دولت افغانستان مذاکره کند. در این چارچوب، طالبان و دولت افغانستان برای اولین بار پس از ١٩ سال درگیری خونین در شهریورماه ١٣٩٩ بر سر میز مذاکره نشستند. گفتگوها اگرچه همراه با امیدهای زیادی آغاز شده بود، اما به سبب دلایلی چون اختلاف نظر جدی بین طرفین و افزایش خشونت در کشور، بارها به نقطه بن بست رسید. تغییر قدرت در ایالات متحده در ماه ژانویه، مذاکرات صلح را که اساساً به کندی پیش می رفت، متوقف ساخت. پس از ورود جو بایدن به کاخ سفید و به دنبال اعلام واشنگتن مبنی بر بررسی توافق دوحه، طالبان میز مذاکره را عملاً ترک کرد. بدین ترتیب، مذاکرات ٥ ماهه میان افغانستانی ها بدون هیچ گونه دستاورد مشخصی به پایان رسید.

نقشه راه جدید ایالات متحده چیست؟

ورود بایدن به کاخ سفید روند صلح افغانستان را وارد مرحله جدیدی کرد. در حالی که بحثها درباره پیروی یا عدم پیروی بایدن از توافق دوحه که سلفش دونالد ترامپ با طالبان امضا کرده بود، ادامه داشت، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه اعلام کرد که کشورش توافقنامه را از نو بررسی خواهد کرد. بلافاصله پس از آن نیز بلینکن در ١٧ اسفندماه گذشته، نامه ای به رهبران افغانستان نوشت و نقشه راه آینده واشنگتن در مورد افغانستان را با آنها به اشتراک گذاشت. در این نامه که به سبکی نامتناسب با اصول دیپلماتیک نگاشته شده بود، بلینکن از رهبران افغانستان خواست تا برای تشکیل «یک دولت جدید فراگیر» گرد هم آیند. بلینکن همچنین اعلام کرد که در روزهای آینده در ترکیه و زیر نظر سازمان ملل متحد، کنفرانسی بین المللی با شرکت کشورهایی مانند چین، ایران، روسیه، هند و پاکستان که می توانند در معضل افغانستان تاثیرگذار باشند، برگزار خواهد شد. از پیش نویس طرح واشنگتن که بعداً زلمی خلیل زاد، فرستاده ویژه ایالات متحده در امور افغانستان، در اختیار رهبران افغانستان گذاشت، معلوم شد که منظور از عبارت «یک دولت جدید فراگیر» مذکور در نامه بلینکن، استقرار یک دولت انتقالی بوده است. پس از سقوط طالبان، در نوامبر ٢٠٠١ و در نشست سازمان ملل در بن آلمان، یک دولت انتقالی با مشارکت همه گروه های سیاسی افغانستان تشکیل شده بود. درست مانند سال ٢٠٠١، ایالات متحده در وهله اول خواهان تشکیل یک دولت انتقالی است که همه گروه ها را در بر بگیرد. از این نظر، اجلاس استانبول را می توان بن دوم دانست.

کدام موضوعات در اجلاس استانبول مورد بحث قرار خواهد گرفت؟

همانطور که در بالا نیز اشاره شد، استقرار دولت انتقالی در افغانستان در چارچوب «برنامه صلح» ایالات متحده یکی از اولویتهای اجلاس استانبول خواهد بود. می توان گفت که درباره دولت انتقالی که جزئیات آن هنوز در اختیار مطبوعات قرار نگرفته است، تقریباً اتفاق نظر وجود دارد و تنها کسی که با آن مخالف است، اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان است. غنی تاکنون بارها در اظهارات خود در موقعیتهای مختلف، مخالفت خود با دولت انتقالی را ابراز داشته است. با این حال، انتظار نمی رود غنی که بدون حمایت آمریکا توانایی حفظ قدرت خود را ندارد، در برابر فشار واشنگتن مقاومت کند. یکی دیگر از موارد حائز اهمیتی که در اجلاس استانبول مورد بحث قرار خواهد گرفت، موضوع خروج آمریکا از افغانستان خواهد بود. بر طبق توافق دوحه، ایالات متحده باید تا اوایل اردیبهشت ماه به طور کامل از افغانستان خارج شود. به گفته کارشناسان نظامی آمریکایی بعید به نظر می رسد که بایدن تا اردیبهشت ماه آینده دستور عقب نشینی بدهد. کما اینکه بایدن در یک کنفرانس مطبوعاتی در تاریخ ٥ فروردین گفت که رعایت جدول زمانی تعیین شده در توافق دوحه دشوار است.

بر طبق گفته رسانه های آمریکایی، بایدن روی گزینه هایی مانند تمدید عقب نشینی به مدت شش ماه و یا یک عقب نشینی تدریجی تمرکز کرده است. هدف اصلی واشنگتن، کسب رضایت طالبان در خصوص به تعویق انداختن تاریخ عقب نشینی است. دولت بایدن به دنبال این خواهد بود که در ازای امتیازاتی مانند آزادی همه جنگجویان طالبان که هنوز در زندانهای افغانستان به سر می برند و نیز حذف رهبران طالبان از لیست سیاه سازمان ملل، تقویم تعیین شده در توافق دوحه تغییر داده شود. اما بعید است طالبان به این سناریو بله بگوید. کما اینکه طالبان بلافاصله به سخنان بایدن واکنش نشان داد. ذبیح الله مجاهد، سخنگوی طالبان تهدید کرد که «اگر ایالات متحده در چارچوب جدول زمانی تعیین شده در توافق دوحه، افغانستان را ترک نکند، جنگ ادامه خواهد یافت». طالبان بلافاصله پس از آن، موجی ویرانگر از حملات را آغاز کرد که شهرهای بزرگی مانند قندهار، خوست، هلمند و ٥٠ شهرستان را درگیر ساخت.

ترکیه در روند صلح افغانستان چه نقشی می تواند داشته باشد؟

ترکیه به دلیل داشتن امکان همکاری با ایالات متحده به عنوان یک متحد ناتو و همچنین به دلیل دارا بودن روابط نزدیک با آن دسته از کشورهای منطقه که می توانند بر مشکل افغانستان تأثیر بگذارند و داشتن روابط خوب و دیرینه با افغانستان، از همه ویژگی هایی که می تواند در برقراری صلح در این کشور مؤثر باشد، برخوردار است. ترکیه تا به امروز در افغانستان چه در چارچوب روابط دو جانبه و چه در چارچوب سازمان ملل متحد و ناتو، کمکهای بزرگی در زمینه های گوناگون به این کشور کرده است. کمکهای ترکیه به افغانستان از سوی مردم افغانستان و بازیگران محلی این کشور و در رأس آنها دولت مرکزی افغانستان مورد قدردانی قرار گرفته است. با توجه به این ویژگی ها، ترکیه توانسته است با همه گروه ها، بدون در نظر گرفتن تفاوتهای قومی یا مذهبی وارد گفتگو شود. این نیز باعث شده تا ترکیه به عنوان یکی از معدود کشورهایی مطرح گردد که می توانند به برقراری صلح در افغانستان کمک کنند.

دلیل دیگر ترجیح داده شدن ترکیه، روابط نزدیک این کشور با پاکستان است. پاکستان که تقریباً ٢٤٠٠ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد، به عنوان یکی از کشورهای کلیدی در مسئله افغانستان به شمار می آید. به ویژه واحدهای نظامی و اطلاعاتی پاکستان نفوذ قابل توجهی بر طالبان دارند. به باور بسیاری از کارشناسان، دستیابی به یک راه حل دائمی در افغانستان بدون کسب رضایت پاکستان امکان پذیر نیست. این امر نیز روابط ترکیه با پاکستان را پراهمیت تر ساخته است. از این نظر، روابط استراتژیک بین آنکارا و اسلام آباد می تواند در ایجاد صلح و ثبات در افغانستان مؤثر باشد.

نکته آخر اینکه ترکیه تنها عضو ناتو است که بخش اعظم جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دهند. این نیز باعث می شود تا ترکیه قابل قبول ترین کشور برای اعزام نیروهای نظامی به افغانستان به عنوان کشور ناظر باشد. این احتمال وجود دارد که طالبان و یا دیگر گروه های مخالف که مخالف سرسخت حضور نظامی ایالات متحده یا هر کشور دیگری هستند، به حضور یک نیروی حافظ صلح به رهبری ترکیه اعتراض نکنند. همه این مؤلفه ها نشان می دهند که ترکیه می تواند در روند صلح افغانستان نقشی بسیار مؤثر عهده دار شود.

اهمیت اجلاس استانبول برای ترکیه چیست؟

ایفای نقشی فعال در روند صلح افغانستان از سوی ترکیه می تواند صفحه تازه ای را در روابط آنکارا و واشنگتن باز کند. در حال حاضر، مسئله افغانستان در رأس موارد سیاست خارجی قرار دارد که دولت بایدن باید فوراً بدان بپردازد. همانطور که در بالا نیز اشاره شد، ایالات متحده بر اساس توافق دوحه متعهد شده است که تا اردیبشهت ماه از افغانستان خارج شود. بنابراین، دولت بایدن به دلیل محدودیت زمانی مجبور است اقدامات فوری در مورد افغانستان انجام دهد. از این رو، اجلاس استانبول از اهمیت حیاتی برخوردار است. نقش سازنده ترکیه در این موضوع به عنوان میزبان اجلاس، بازتاب مثبتی در روابط واشنگتن و آنکارا خواهد داشت. ترکیه، در ازای نقش خود در اجلاس استانبول، ممکن است خواستار برخی امتیازها درباره موارد اختلافی همچون اس- ٤٠٠، ی.پ.گ. و سازمان تروریستی فتح الله گولن گردد.
از سوی دیگر، نقشی که ترکیه در جستجوی راه حل برای مشکل مزمن افغانستان برعهده خواهد گرفت، نقش میانجی گرانه آنکارا را در افکار عمومی دنیا تقویت خواهد کرد. از این لحاظ، اجلاس استانبول می تواند نمونه ای برای حل و فصل اختلافات مشابه در آینده باشد. سخن پایانی آنکه اجلاس استانبول آخرین امید صلح برای مردم افغانستان است؛ مردمی که بیش از ٤٠ سال است که با جنگ داخلی دست و پنجه نرم می کنند. مردم افغانستان، به ویژه سیاستمداران افغانستان، نشست استانبول را نقطه عطفی برای برقراری صلح در افغانستان می دانند. عبدالله عبدالله، رئیس شورای آشتی ملی افغانستان در این باره چنین اظهار نظر کرده است که: «ما از اجلاس استانبول انتظار پیشرفت مشخصی داریم». گلبدین حکمتیار، رئیس حزب اسلامی و یکی از رهبران مخالف نیز، نشست استانبول را «یک فرصت مهم در راه صلح در افغانستان» ارزیابی کرده است. 
همه این عوامل، اهمیت نقش ترکیه را در روند صلح افغانستان نشان می دهند. آنکارا باید متوجه این فرصت باشد و بر اساس آن عمل کند. گفتگوهای صلح دوحه نشان داد که مذاکراتی که تنها بر عهده افغانستانی ها گذارده شوند، با دشواری پیش خواهد رفت. بنابر این، ترکیه نباید به میزبانی مذاکرات اکتفا کند، بلکه می تواند در صورت لزوم ابتکار عمل نشان داده و نقش میانجی را بر عهده بگیرد. صلح و ثبات در افغانستان به مدیریت موفق توازنهای داخلی و خارجی بستگی دارد. از این رو، ترکیه در کنار داشتن روابط خوب با بازیگران محلی، باید از مزیت داشتن روابط خوب با پاکستان نیز بهره ببرد.

مقالات دیگر