کارنامۀ روحانی و انتخابات پیش رو

کارنامۀ روحانی و انتخابات پیش رو
در واقع رهبر ایران صاحب حرف اول و آخر و دارندۀ قدرت مطلق در کشور است. رئیس جمهور تنها این سیاستها را اجرا می کند و لذا نمی توان از وی توقع زیادی داشت.
با فشار دادن دکمه های + و - می توانید اندازه فونت متن را تغییر دهید.

انتخاب رئیس جمهور ایران برای دو دورۀ متوالی، از زمان تأسیس نظام جمهوری اسلامی در این کشور، به استثنای برکناری حسن بنی صدر نخستین رئیس جمهور آن توسط آیت الله خمینی، به یک قاعده تبدیل شده است، اما احتمال می رود این روند برای انتخاب مجدد حسن روحانی دچار مشکل شود.
قبل از ورود به مباحث پیرامون دستاوردها یا ناکامیهای روحانی، باید گفت که «بیت رهبری» سیاست کلی ایران را مشخص می کند و دولتهای این کشور مجری آن هستند. از این منظر انتخابات ریاست جمهوری، پارلمان و قوۀ قضائیه، تنها نمایی از یک دولت مدرن بوده و در واقع رهبر ایران صاحب حرف اول و آخر و صاحب قدرت در این کشور است. رئیس جمهور در ایران، تنها این سیاستها را اجرا می کند و لذا نمی توان از وی توقع زیادی داشت.
روحانی که فرزند نظام است، پیش از قوۀ مجریه، ۱۵ سال به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی ایفای وظیفه کرده و مسئولیت مذاکرات هسته‌ای را بر عهده داشت، اما در سال ۲۰۰۵ پس از نگرانی آیت الله خامنه‌ای از روند مذاکرات هسته ای، از این سمت بر کنار شد.
او تا چند سال قبل جزو جناح اصولگرایان به شمار می رفت، اما تغییر شرایط باعث شد که با افکار اصلاح طلبی بروز دوباره نماید و آرای جناح اصلاح طلب را که پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۴ از صحنۀ سیاست دور شده بودند، کسب کند.
ارزیابی دورۀ ریاست روحانی ایجاب می کند که کارنامۀ وی در زمینه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، مدنی و فرهنگی مورد بحث قرار گیرد تا دستاوردها و شکستهای دوران او مشخص شود. رئیس جمهور ایران در تبلیغات انتخاباتی قبلی خود "کلید" را شعار قرار داد تا ایرانیها را متقاعد کند که کلید حل مشکلات را در دست دارد و در تبلیغات خود با ارائۀ شعارها و وعده‌های پرحرارت مانند حل توافق هسته ای، بهبود روابط با غرب و شکست انزوای ایران، رونق اقتصادی و بهبود زندگی مردم توانست رأی اکثریت را به دست آورد.
با این حال این روزها که مدت ریاست جمهوری وی رو به پایان است، مخالفان و اکثر هوادارانش معتقدند که او نتوانست وعده‌های انتخاباتی خود را اجرا کند و دوران ریاست جمهوری وی با شعارهای پرحرارت و آمار و ارقام توهمی و خیالی مملو بوده و در واقع در این دوران تغییرات مهمی صورت نگرفته است.
 
قدرناشناسی نسبت به متحدان
روحانی با شعارهای اعتدال و شکست انزوا و لغو تحریمهای اقتصادی، رأی اصلاح طلبان را کسب و به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شده بود، اما پس از رسیدن به این سمت نسبت به اصلاح طلبان قدرناشناسی کرده و پستهای حساس را به اصول گرایان تقدیم کرد. این اصولگرای سابق می دانست که اصلاح طلبان به جز پشتیبانی از وی چاره‌ای دیگر ندارند. از اینرو از متحدان خود کناره گرفت و حتی از انتخاب محمدرضا عارف که در انتخابات ریاست جمهوری به نفع او از رقابتها کنار رفته بود، به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی پشتیانی نکرد و از رقیب اصولگرایش علی لاریجانی حمایت نمود.
 
نزدیکی به غرب و دور شدن از کشورهای اسلامی
رسیدن به توافق هسته‌ای با غرب و شکست انزوای ایران از دستاوردهای دولت روحانی است، اما باید گفت که توافق مذکور به دلیل مشکلات اقتصادی که ایران با آن مواجه شده بود، با وجود روحانی یا عدم وجودش باید صورت می گرفت. علاوه بر این، رهبر جمهوری اسلامی بر این باور بود که راه نجات از این مشکلات، توافق با غرب است. ناگفته نماند که روند مذاکرات هسته‌ای در عمان چند ماه قبل از انتخاب روحانی به ریاست جمهوری، با دستور خود آقای خامنه‌ای آغاز شده بود.
روحانی نخستین رئیس جمهور ایران بود که با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا طی تماس تلفنی گفتگو کرده و دوران وی شاهد دیدارهای مسئولین اروپایی از تهران بود. نزدیکی به غرب و احساس گشایش باعث شد که ایران به کشورهای اسلامی به ویژه همسایگان خود پشت کند. 
زمانی که روحانی به سمت ریاست جمهوری ایران رسید، روابط این کشور که از رژیم اسد به شدت پشتیبانی می کرد، با کشورهای عربی دچار تنش شده بود. مردم منطقه امیدوار بودند رئیس جمهور جدید ایران، برای حل بحران سوریه و کاهش تنش با کشورهای عربی و روابط حسن همجواری با کشورهای خلیج به رهبری عربستان سعودی اقدام کند، اما واقعیت نشان داد که در عمل تفاوت چندانی میان احمد نژاد و روحانی وجود ندارد جز اینکه روحانی با زبان دیپلماسی صحبت می کند و لهجۀ احمدی نژاد تند است.
در سالهای اخیر روابط ایران با کشورهای اسلامی به ویژه کشورهای حوزۀ خلیج رو به وخامت بیشتر گذاشت و پس از حمله به سفارت عربستان سعودی، روابط دیپلماتیک میان این دو کشور قطع شد و به دنبال این حادثه، سومالی، سودان، جیبوتی، مالدیو کومور و بحرین نیز روابط خود را با تهران قطع کردند. علاوه بر این، سازمان همکاریهای اسلامی در نشست استانبول ۱۳۹۵ برای نخستین بار در تاریخ خود با صدور بیانیه‌ای و با اتفاق آرای تمام کشورهای عضو، دخالت ایران و حزب الله را در منطقه از جمله در سوریه، یمن، کویت و بحرین محکوم نمود که به دنبال آن رئیس جمهور ایران نشست را ترک کرد. همچنین روابط این کشور با ترکیه دچار مشکلات شده و به علت بحران سوریه تنش افزایش یافت.
درست است که تنش در روابط ایران با محیط اسلامی در دوران روحانی آغاز نشده و سیاست منطقه‌ای ایران را رهبر تعیین می کند، اما روحانی نتوانست به این روابط بهبود بخشد و یا حد اقل تنش را کاهش دهد. لازم به ذکر است که وزارت امور خارجۀ ایران در دوران روحانی به ویژه در مسئلۀ سوریه نقش سخنگوی سپاه پاسداران را ایفا کرد.
 
ناکامی در حوزۀ اقتصادی
روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود در سال ۹۲  شعارها و وعده هایی برای حل مشکلات بیکاری و مبارزه با فساد داد بود و طبق برنامۀ اصلاحات اقتصادی وی برای ۴ میلیون نفر جای کار ایجاد خواهد شد و کشور از فساد اداری و گرانی نجات خواهد یافت، اما هیچ کدام از این وعده‌ها تحقق نیافت.
به گزارش مرکز آمار ایران، بیکاری طی سال گذشته به ۲۲ درصد و حدود ۵ میلیون نفر افزایش یافته است. این در حالی است که منابع غیر رسمی و کاشناسان تأکید می کنند که شمار بیکاران در این کشور به ۷ تا ۱۰ میلیون نفر می رسد. همچنین قبل از انتخاب روحانی تعداد شاغلان حدود ۲۲ میلیون و ۱۹۱ هزار نفر بوده و سال گذشته این تعداد به ۲۱ میلیون و ۸۶۰ هزار نفر کاهش یافت. به گفتۀ محسن جلال پور رییس سابق اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران در هر ساعت ۱۵۰ نفر در این کشور به کاروان بیکاران می پیوندند.
همچنین گزارشهای اخیر حاکی از افزایش فقر و گرانی است به طوری که در حال حاضر حدود ۴۰ درصد ایرانیها زیر خط فقر به سر می برند. این امر به خودی خود مشکلات دیگری نیز از جمله محرومیت هزاران دانش آموز از تحصیل به وجود آورده است. به گفتۀ مصطفی میرسلیم کاندید ریاست جمهوری تعداد افراد بیسواد در کشور بیش از ۱۰ میلیون نفر است و طبق گفتۀ محمدباقر قالیباف دیگر کاندیدای ریاست جمهوری، ۱۰ درصد جمعیت این کشور در فقر مطلق به سر می برند و گرسنه می‌‌خوابند.
مخالفان روحانی معتقدند که دلیل افزایش مشکلات اقتصادی در کشور، تمرکز دولت بر سیاست خارجی، حل پروندۀ هسته‌ای و برقراری روابط با غرب و نادیده گرفتن مشکلات داخلی است. این افراد بر این باورند که پس از گذشت دو سال از توافق هسته ای، ایران نه تنها شاهد بهبود اقتصادی نشده، بلکه رکود اقتصادی و بیکاری افزایش یافت. در مقابل، طرفداران روحانی علت مشکلات اقتصادی را به کاهش قیمت نفت و خزانۀ خالی این کشور و سیاستهای غلط دولت قبلی ربط می دهند. در واقع سرزنش حکومت قبلی در ایران به یک امر مرسوم تبدیل شده است. روحانی احمدی نژاد را مسئول بحران می داند و احمدی نیز، خاتمی را مسئول بحران در این کشور می دانست و بدین ترتیب.
در این دوره ده‌ها کارخانه به علت بحران شدید مالی و رکود اقتصادی بسته شد. در پروندۀ حقوق نجومی نیز فاش شد که ۹۵۰ نفر از مدیران ارشد دولتی ماهانه تا ۱۵ هزار دلار حقوق گرفته اند در حالی که حقوق ماهانۀ یک کارمند به ۵۰۰ دلار هم نمی رسد. علاوه بر این دولت روحانی نتوانست از قاچاق کالا که توسط سپاه به طور غیر قانونی به کشور وارد می شود، جلوگیری کند و این بدین معناست که خزانۀ دولت سالانه از دریافت مالیات ۱۵ میلیارد دلار محروم می شود.
 
ناکامی در زمینۀ حقوق بشر و آزادیهای عمومی 
روحانی در کارزار انتخاباتی خود در سال ۹۲ گفته بود که اگر رئیس جمهور شود، امن و آزادیها را فراهم خواهد کرد و نه تنها رفع حصر که آزادی تمام زندانیان سیاسی سال ۸۸ با انتخاب او میسر خواهد شد، اما هیچ کدام از این وعده‌ها تحقق نیافته اند. فشار امنیتی علیه شهروندان کاهش نیافت و نه تنها زندانیان سیاسی آزاد نشدند بلکه بسیار از فعالان سیاسی بازداشت و فشار علیه زندانیان شدت گرفت. احزاب نیز در دوران حکومت او پیشرفت قابل توجهی نداشته اند.
اجرای احکام اعدام در این دوران رکورد را زد که حداقل ۲۷۰۰ نفر از جمله ده‌ها نفر زیر ۱۸ سال و تعدادی زن مانند ریحانۀ جباری اعدام شدند، اما با توجه به عدم شفافیت و مخفی کردن تعداد حقیقی توسط مقامات، آمار واقعی به احتمال زیاد بیشتر است.
ایران امسال در رده بندی آزادی مطبوعات از میان ۱۸۰ کشور در جایگاه ۱۶۵ قرار گرفت. چندین روزنامه از جمله «آسمان»، «هم مهین»، «بهار» و «نشاط» توقیف شد در حالی که هیچ شکی در مورد وفاداری مسئولان آنها به نظام جمهوری اسلامی نیست چراکه در صورت وجود شبهه در خصوص مدیران آن، هیچ وقت مجوز فعالیت نخواهد گرفت. همچنین فشار بر کاربران اینترنتی تشدید شد و هنوز ورود به بسیاری از وبسایتها جز با فیلترشکن امکان پذیر نیست.
 
نقض حقوق اقلیتها
از مهمترین وعده‌های انتخاباتی روحانی برای اقلیتهای دینی و قومی این بود که حقوق اتباع این اقلیتها احترام خواهد شد و دولت به امور آنها دخالت نکرده و مکان مناسب برای ادای عبادات و شعایر دینی و مذهبیشان فراهم خواهد کرد. اما علیرغم چنین وعده ها، نقض حقوق اقلیتها ادامه داشته و بیشتر بازداشت شدگان توسط وزارت اطلاعات که زیر نظر رئیس جمهور است، از اقلیات دینی، مذهبی و قومی بودند.
بهبودی در وضعیت شهروندان اهل سنت در این دوران ایجاد نشده است و تاکنون شهرداران مناطق سنی نشین بر خلاف دیگر مناطق از اتباع این مذهب و از اهالی این مناطق نیستند. ده‌ها نفر از جوانان اهل سنت اعدام و برخی علمای آنها محاکمه و ممنوع الخروج شده اند. تخریب یا بسته شدن مساجد و مدارس اهل سنت ادامه یافته است؛ از جمله مسجد پونک در تهران به بهانۀ فعالیتهای غیر قانونی تخریب شده و مساجدی در شهرستان بیرجند و مسجد رضوان شهر در تالش و مدرسۀ «السنه النبویه» وابسته به اهل سنت در مشهد بسته شده اند. وضعیت بهاییان نیز نه تنها بهبود نیافته بلکه بدتر هم شده است.
اما با وجود کارنامۀ ضعیف دولت حسن روحانی و از دست دادن بسیاری از هوادارن خود و ناامیدی در اصلاح و بهبود یا تغییر وضعیت فعلی، رأی دهندگان ایرانی در میان بد و بدتر قرار گرفته اند و مجبورند به روحانی رأی دهند، زیرا جایگزین وی، قالیباف یا ابراهیم رئیسی خواهد بود که هر دو از او اصولگراتند و بعید است دو کاندید مذکور در جلب سرمایه‌های خارجی و  بهبود وضعیت شهرواندن موفقیتی به دست آورند.

اصل مقاله در تاریخ 19 اردیبهشت ماه در خبرگزاری آناتولی منتشر شده است. 
http://v.aa.com.tr/814318​